مائدة الأسحار لخلّص المؤمنين الأخيار - صفحه 215

قائم و ضارب و احمر و ابيض ، پس ذات و صفت مقابل هم اند در معانى و مفهومات ، و اسم و صفت ، مقابل هم اند در الفاظ و عبارات ، و درباره واجب تعالى لفظى كه دلالت بر صفت تنها كند بى ملاحظه ذات ، صفت گويند ، چون : علم و قدرة و اراده و مانند آن ، و اين الفاظ را در غير واجب تعالى صفت نگويند بلكه معانى آنها را صفت مقابل ذات گويند ، و لفظى كه دلالت كند بر ذات ، به اعتبار صفت ـ اعنى لفظى را كه به اصطلاح سابق درباره ديگران صفت مقابل اسم مى گفتند ـ درباره واجب تعالى آن را اسم خوانند ، چون : عالم و قادر و مريد و شافى و حى و امثال آن ، پس الفاظ علم و قدرت و اراده و مشيت و حيات و مانند آنها «صفت اللّه » باشند و الفاظ عالم و قادر و مريد و شافى و حى و امثال آنها «اسماء اللّه » ، پس آنچه اسماء اللّه باشد در واجب ، صفات باشد در غير واجب ، ليكن فرقى است ميان اسم در واجب ، و صفات در غير واجب ، و آن فرق آن است كه : ذات در مفهوم صفت غير واجب ، به طريق ابهام و اهمال معتبر است ، نه بر سبيل تعيين و تفصيل ؛ مثلاً مفهوم قائم ، ذات قائم است ، كه مأخوذ باشد به صفت قيام ، و به قرينه خارجى مفهوم شود كه آن ذات مثلاً ذات زيد است ، و در مفهوم اسم در واجب ، ذات معين معتبر است ؛ مثلاً معتبر در مفهوم «عالِم ، اكبر از اسماء اللّه باشد» ذات معين است كه آن ، ذات واجب الوجود باشد مأخوذ با صفت علم ، و همچنين قادر و حر و امثال آن .
و دور نيست كه وجود اين ، باعث مغايرت در تسميه شده باشد و در ميان اسماء اللّه ، اسمى است كه به جاى علم است در غير واجب ، و آن لفظ «اللّه » است كه موضوع است براى ذات واجب الوجود مستجمع جميع صفات كمال ، و ما گفتيم : اين اسم به جاى علم است ، و نگفتيم كه علَم است ، به سبب آن كه معتبر در مفهوم علمِ اسمى ، ذات معين است بى اعتبار صفتى از صفات و در اسم «اللّه » معتبر ذات معين است به اعتبار جميع صفات ، پس فرق اسم اللّه وساير اعلام اعتبار صفت است و عدم اعتبار صفت ، و فرق ميان اسم اللّه وساير اسماء اللّه اعتبار جميع صفات است و اعتبار بعضى از صفات ، پس فى الحقيقه ساير اسماء اللّه نيست مگر تفصيل اسم اللّه ، پس اللّه اعظم اسماء اللّه باشد ، و از اين جا و از آنچه پيش ذكر شده ، معلوم شد سرّ آن كه فرمودند

صفحه از 326