كه يك طايفه را طول و عرض مساوى و طايفه ديگر را يك گوش فرش و ديگرى لحاف و ديگر اشكال اعجوبه از نسل منسك بن يافث اند . ساكنان سدّ اسكندر نوعى از بنى آدم است . صد نوع در اقصى بلاد هند چون نانوخ و سانوخ ، دوازده قسم در بلاد روم اند چون فرنگ كه از اولاد افرنج پسر برادر ايوب نبى ، و جماعت ساريقولى شش طايفه ما بين مشرق و شمال اند چون يأجوج و مأجوج ، و شش طايفه در بلاد مغرب اند چون زنگى و زحلى و نوپى و غيره ، و يك طايفه در وسط عالم هفتاد و چند فرقه . و تمامى آدم عُشر جن اند و طايفه ديگر حيوانات اند كه شرح ذكر انواع ايشان بالخصوص در طوامير عديده نگنجد و شرذمه اى از آن در كتاب حياة الحيوان و ساير كتب مذكور است .
و از آنچه مرقوم شد معلوم مى شود ذره اى از ذرات قدرت و آيه اى از آيات سلطنت خلاق جهان و داراى زمين و آسمان ـ جلت عظمته و عمت نعمته ـ .
پس اى عزيز من ! دمى به ديده عبرت نظر كن و در قدرت پروردگار خود و سلطنت روز افزون ديگران شو ، ببين كه سلطان حقيقى و پادشاه تحقيقى كيست .
سلطنت اندر حقيقت هست مخصوص الهكو مقدَّر مى نمايد شاهى هر پادشاه
آن كه بر درگاه او باشد جباه خسروانگاه عرض حاجتِ ايشان به مثل خاك راه
« هُوَ اللَّهُ الَّذِى لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ عَــلِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَـدَةِ هُوَ الرَّحْمَـنُ الرَّحِيمُ * هُوَ اللَّهُ الَّذِى لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَـمُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَـنَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ * هُوَ اللَّهُ الْخَــلِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَآءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُو مَا فِى السَّمَـوَ تِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ »۱ .
نمايش دويم : بدان كه داراى جهان و داناى آشكار و نهان ـ جلّت عظمته و عمّت نعمته ـ هر يك از اشراف موجودات عالم را مظهر صفتى از صفات ، و منظر شأنى از شؤونات خود قرار داده ، تا هر مظهرى از براى نمايش آن صفت مرآتى ، و هر منظرى از براى ظهور آن شأن مشكاتى بوده باشد .
1.سوره حشر ، آيه ۲۲ ـ ۲۴ .