اسباب و اوضاع زمين ها و آسمان ها . عطا مى نمايد پادشاهى را به هر كه خواهد و مصلحت داند ، و مى ستاند سلطنت از هر كه مشيتش تقاضا كند و اراده فرمايد . زمام اختيار جهاندارى را به قبضه اقتدار هر كه خواهد سپارد و عنان اقتدار شهريارى را از كف اختيار هر كه خواهد بيرون آورد . مفتاح اختيار به دست قضاى اوست ؛ از هر كه خواست بستد و آن را كه خواست داد . عزيز مى گرداند هر كه را كه خواهد ، و ذليل مى سازد هر كه را كه اراده فرمايد ، و به قدرت كامله اوست تحصيل همه نيكويى ها از اعطاى ملك و اعزاز مؤمنان ، و به حكمت بالغه اوست وجود همه پستى ها و بلندى ها از انتزاع سلطنت و اطراح كافران ؛ چه به درستى كه اوست بر همه چيزها از اعطا و انتزاع و افتراق و اجتماع ، عالم و دانا و قادر و توانا .
و فرايد تحيات وافيه ، و قصايد تسليمات زاكيه ، تحفه بزم ارم نظم ، سيد عرب و عجم ، ماه مكه و حرم ، زبده و خلاصه بنى آدم ، و ملاذ و ملجأ اهل عالم ، أعني حبيب خدا محمّد مصطفى صلى الله عليه و آله وسلم وآل طيبين و عترت طاهرين او باد كه هر يك عمود فسطاط دين ، و عماد طوايف مؤمنين اند إلى يوم الدين .
اللّهُمَّ إِنِّي أَسْأَ لُكَ مِنْ مُلْكِكَ بِأَفْخَرِهِ ، وَكُلُّ مُلْكِكَ فاخِرٌ، اللّهُمَّ إِنِّي أَسْأَ لُكَ بِمُلْكِكَ كُلِّهِ .
خداوندا ! به درستى كه من سؤال مى كنم تو را به حق پادشاهى لا يزال و شهريارى بى مثال تو ، يا سؤال مى كنم تو را از جهت منظر ملك لا يزال و مظهر پادشاهى بى مثال تو ، به فاخرتر منظرى از آن مناظر ، و مباهات نماينده تر مظهرى از آن مظاهر ، و حال آن كه همه مناظر پادشاه تو فاخر ، و جميع مظاهر شهريارى تو غالب و قاهر است . خداوندا ! به درستى كه من سؤال مى كنم تو را به حق جميع مناظر پادشاهى و كل مظاهر شاهنشاهى تو ، كه افضل و اكمل و اجمل آنهاست وجود با بركات سيد كاينات و زبده و خلاصه موجودات ، شفيع المذنبين ، خاتم النبيين ، أبي القاسم محمّد ـ صلى اللّه عليه وآله وسلم الطيبين الطاهرين ـ .
رباعى
شهى كه از يدِ قدرتْ انام ايزد پاكبه تاركش ز ره لطف ، افسر لولاك
يگانه اختر برج رسالت آن كه رسيدبه پويه اى ز سمك مركبش شبى به سماك