ايشان ، و غير آن از ساير صفات و ما بقى كمالات تو و از تدارك نمودنت فقر فقيران را به غنا و توانگرى و اعانت نمودنت مر شكستگان را به دفع ستم از ايشان ، و دستگيرى و بر پا داشتنت بندگان را به آنچه خواهى و تقدير نمايى ، چه از امورى كه ايشان را به آن امر كنى يا آن كه از آنها نهى فرمايى ، به بسيارى قهر و غلبه تو بر ما سواى خود كه خاضع است در نزد آن رقاب ملوك و سلاطين و خاشع است در پيش آن اعناق قياصره و خواقين ، ونيست از براى ايشان در آن اختيارى و بر هر تغيير و تبديل آن قدرت و اقتدارى ؛ يا سؤال نماينده ام تو را به حقّ آن چيزى كه معروفى در آن از صفات مذكوره و كمالات مزبوره و سؤال مى كنم تو را به حقّ هر شأن يكتا و هر جبروت بى همتاى تو از آفريدن زمين و زمان و آسمان و ماه و خورشيد و ستارگان و ايجاد نمودن فرشتگان و ملائكه مقربين در تحت و فوق افلاك ، و هست نمودن مواليد سه گانه از اضداد چهارگانه آتش و باد و آب و خاك ، به حقّ جميع صفات ثبوتيه و سلبيه و جماليه و جلاليه و ذاتيه و فعليه تو كه هر يك از آن شأنى از شئونات جلال و طورى از اطوار جمال توست به تخصيص اشرف و اكمل مظاهر شئون و احسن و اجمل مناظر عيون ، يعنى وجود فيض نمود خواجه دو سرا ، و شافع روز جزا ، شفيع مذنبين و خاتم مرسلين .
شيرازه جزو جزو هستىشاهنشه ملك حق پرسى
سر سوره مصحف كمالاتگوينده : لي مع اللّه حالات
خورشيد سپهر فضل و بينشيكتا دُر بحر آفرينش
شاهى كه گر او نه در ميان بودنه بود زمين نه آسمان بود
عالم همگى طفيل ذاتشاو ممكن و همچو حق صفاتش
صلوات اللّه وسلامه عليه وعلى آله الطيبين الطاهرين صلاةً متواليةً متعاقبةً إلى يوم الدين .
مطلب اول : ذكر مقسم به در اين فقره و در ساير فقرات دعا بنا بر اصل است و مى تواند از جهت تبرك به ذكر و استلذاذ و بسط كلام باشد و تعريف او به موصوليت در خصوص همين فقره شريفه و فقره آتيه ممكن است كه در اين فقره از جهت ايما