رباعى
هر چند كه درد ما ندارد درمانهر چند كه جرم ما ندارد پايان
با اين همه جرم خويش مأيوس نه ايماز رحمت و فضل و كرمت يا رحمان
اللّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِما تُجِيبُنِي بِهِ۱حِينَ أَسْأَلُكَ فَأَجِبْنِي يَا اَللّهُ .
اى خدايى كه چاره ساز تويىهمه محتاج [ و ] بى نياز تويى
عرض مطلب مرا دگر چه ضرورچون كه داناى كلّ راز تويى
به درستى كه اين بنده شرمنده سؤال مى نمايم از تو به حق آن اسبابى كه به سبب آنها مستجاب مى نمايى دعاى مرا در وقتى كه از تو سؤال مى نمايم كه عمده و زبده آن اسباب ، توسل به خاتم انبيا و سيد مرسلين و بقيه آل عبا و اولاد طيّبين آن جناب است ـ صلوات اللّه و سلامه عليهم أجمعين ـ و چون از عمده اسباب استجابت دعا توسل من به پنج تن آل عبا است و تو را به حق ايشان قسم دادم و ايشان را شفيع خود گردانيدم ، پس مستجاب گردان دعاى مرا به فضل قديم و كرم عظيم خود يا اللّه .
ما نداريم بجز دوستى احمد و آلهيچ مستمسكى از بهر خود هنگام سؤال
هست اميد كه با دوستى او نشويمنااميد از كرم قادر و حى متعال
نمايش اول : در مقام خود به بسط تمام ارتسام يافته كه هر گاه كلامى را القا نمايند به شخصى كه خالى الذهن باشد ، آن كلام را بدون توكيد به سوى او القا مى نمايند و هرگاه متردد باشد يا منكر يا معتقد خلاف مضمون كلام ، آن كلام را با تأكيد به او القا مى كنند به حسب ملاحظه مرتبه تردد و انكار ، مثل اين كه اگر كسى نداند كه زيد ايستاده است و كسى خواهد او را اخبار نمايد به قيام زيد مى گويد : زيد ايستاده است . و هرگاه آن كس در اين معنى شك داشته باشد به او مى گويد : إن زيداً قائم يعنى : به درستى كه زيد ايستاده است و اگر منكر باشد توكيد را زياده از اين مى آورد و مى گويد : إن زيداً لقائم يعنى : به درستى كه زيد هرآينه ايستاده است ، و اگر اعتقاد خلاف آن داشته باشد و كلام مزبور را قبول نكند ، بر توكيد مزبور به مثل قسم يا نحو