مائدة الأسحار لخلّص المؤمنين الأخيار - صفحه 306

آن مى افزايد .
وبالجمله به حسب انكار بر توكيد كلام افزوده مى شود تا آن شخص مضمون آن كلام را قبول كند و باور نمايد و گاهى اوقات مى شود كه به سوى داناى به مضمون كلام ، كلام مؤكد القا مى نمايند از جهت فايده ديگر مثل آگاه ساختن او بر عمل نكردنش به مقتضاى علم خود به مضمون كلام ، و مثل طول دادن كلام در جايى كه مطلوب باشد . و همچنين وقتى مى شود كه غير منكر را مثل منكر فرض نموده القاى ۱ كلام مؤكد به سوى وى مى نمايند ، مثل قول شاعر :

جاءَ شَقِيقٌ عَارِضاً رُمْحَهُإنَّ بَنِي عَمِّكَ فِيهِمْ رِمَاحْ
پس مؤكد نمودن معصوم عليه السلام اين فقره از دعا و ساير فقرات سابقه آن را به لفظ «إنّ» نه از جهت تردد و انكار و تنبيه به عمل نكردن به مقتضاى علم و خلاف اعتقاد خداوند عالم است ـ تعالى شأنُه عن جميع ذلك علواً كبيراً ـ زيرا كه خداوند عالم به هر چيزى دانا و مطلع است و شك وتردد بر او روا نيست ، بلكه فايده توكيد در اين مقام مى تواند بسط و تكثير كلام باشد ؛ زيرا كه مخاطبه با معبود حقيقى ، و مكالمه با پروردگار عالم ـ جل شأنه ـ از الذّ لذّات است ، چنان كه بعد از خطاب الهى به حضرت موسى ـ على نبينا و آله و عليه سلم ـ آن جايى كه فرمودند : « وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَـمُوسَى » موسى عليه السلام در جواب عرض كرد « قَالَ هِىَ عَصَـاىَ أَتَوَكَّؤُاْ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِى وَ لِىَ فِيهَا مَـ?ارِبُ أُخْرَى »۲ . و از اين بيان مندفع مى شود آنچه توهم مى شود در اين مقام كه فايده توكيد يا تقرير است يا دفع توهم تجوز يا دفع توهم سهو يا دفع توهم عدم شمول ، و كل اينها بالنسبه به خداوند عالم منتفى است ، پس فايده اين تأكيد چه چيز است؟ چه جواب از اين اعتراض به نحوى است كه دانسته شد ، فتأمل .
نمايش دويم : ممكن است كه فاء « فأجبني » در فقره شريفه فاء رابطه جواب به شرط كه تعبير از آن به فاء جزائيه نيز كرده اند بوده باشد و در اين هنگام جمله « أجبني » جزا از براى شرط محذوفى خواهد بود از قبيل «فإذا سألتك بما تجيبني حين أَسْأَلُكَ

1.مخطوط : لقاى .

2.سوره طه ، آيه ۱۷ ـ ۱۸ .

صفحه از 326