نقش پيش فرضها در ترجمه حديث - صفحه 21

كنار بگذاريم؟ آرمان عصر روشنگرى چنين بوده است.
۱ ليكن ما نيازمند حذف پيش فرضها نيستيم، كافى است آنها را به ساحت آگاهى خود بياوريم و بر آنها غلبه كنيم يا آنها را هنگام ترجمه به حالت تعليق درآوريم. براى اين كار بايد از نظر فرهنگى به افق متن اصلى نزديك شويم، در حالت آرمانى ميان افق فرهنگى مترجم با افق متن اصلى امتزاجى حاصل مى شود و بر اثر «امتزاج افقها»
۲ است كه مى توان انتظار داشت متن ترجمه شده با متن اصلى يكسان باشد. لذا اگر مى بينيم غالب ترجمه هاى متون حديثى را درست و بى هيچ ابهام و آرايه هاى كلامى منتقل كرده اند، به دليل يگانگى آفاق آنهاست. اگر هم پاره اى از مترجمان حاضر توانسته اند ترجمه اى منطبق بر اصل ارائه كنند باز به دليل همين مطلب است. ليكن آنجا كه مترجمان بر اثر پيش فرضهاى خويش نتوانسته اند خود را به افق متن اصلى برسانند و يا آن كه نتوانسته اند خوانندگان خود را به آن افق بركشند، ترجمه اى به دست داده اند كه در حقيقت، ترجمه نيست، بلكه متنى مستقل است و آفريده مترجمان.
مسئله پيش فرضها ما را متوجه دو نكته مى كند: نخست آن كه همه پيش فرضها ضرورتاً خطا نيستند. ديگر آن كه هنگام ترجمه متون حديثى، همواره متوجه اين مسئله باشيم كه داراى پيش فرض هستيم. اين آگاهى به ما اين اجازه را مى دهد تا از اسارت پيش فرضها رها شويم و آماده بازنگرى و محك زدن آنها و گاه تغيير آنها باشيم. مقاله «آيا تفسير بدون پيش فرض ممكن است؟» نوشته رودلف بولتمان ، متكلم بزرگ آلمانى، كوششى است براى بيان اين مسئله.
۳
راهنماى ترجمه موثق كتب مقدس كه از سوى كليساى كاتوليك در سال 2001 م، منتشر شده است، به مترجمان متون مقدس توصيه هايى مى كند تا آنان را از تأثيرپذيرى از پيش فرضهايشان رها سازد. در يكى از اين توصيه ها چنين آمده است:
در ترجمه قطعه هايى از كتاب مقدس كه واژگان يا عبارتهاى آنها به ظاهر زمخت و نازيبا به كار رفته اند، بايد از هر تمايل شتاب آميز به پيراستن و ويراستن اين ويژگى اجتناب شود. ۴

1.Truth and Method, Hnas-Georg Gadamer, New York, Continuum, ۱۹۹۴, p. ۲۷۰.

2.Fusion of horisons.

3.Is Exegesis Without Presuppositions Possible?, in New Testament and Mythology and Other Writings, Translated by Schubert M. Ogden, SCM Press Ltd, ۱۹۸۴, p. ۱۴۵ .

4.راهنماى ترجمه موثق كتب مقدس: دستورنامه واتيكان، ترجمه احمد شهدادى، در يادگارنامه فيض، ص ۴۱۳.

صفحه از 22