خواهيم گفت ـ رنگ باخت و جاى خود را به نگاه رجالى صِرف داد. نقطه آغازين اين تحوّل را در آراى رجالى سيّد جمال الدين احمد بن طاووس حلّى (م 673 ق) و محقّق حلّى (م 676 ق) مى بايد جست. دو اثر رجالى از آن دو، به خوبى بازنماينده اين طرز تفكّر است.
ابن طاووس را آغازگر تقسيم خبر به اعتبار حال راويان دانسته اند كه با ايده خود، دگرگونى اساسى در ارزشيابى حديث ايجاد كرد. ۱ او مجموعه اى رجالى با نام حلّ الإشكال في معرفة الرجال تأليف نمود و كتب پنج گانه اختيار معرفة الرجال كشى، الرجال ابن غضايرى، الرجال طوسى، الفهرست همو و الفهرست (مشهور به «رجال») نجاشى را در آن فراهم آورد و توضيحاتى از خود درباره برخى راويان بدان افزود. ۲
محقّق حلّى نيز به تلخيص الفهرست شيخ طوسى پرداخت، امّا به گونه اى كه الفهرست شيخ را ـ كه هدف آن معرّفى «كتب» بود ـ به «فهرست رجال» بدل ساخت. او در تلخيص الفهرست به يادكردِ نام برخى از رجال و صاحبان كتاب كه شيخ طوسى به توثيق يا جرح آنان تصريح نموده بود و ذكر بعضى خصوصيّاتشان بسنده كرد و آن را بر اساس حروف نخستين نام ايشان مرتّب گردانيد و نام كتابها و طريق شيخ بدانها را فرو گذاشت. ۳ بدين ترتيب، وى از الفهرست شيخ يك كتاب رجالى صِرف فراهم كرد.
انديشه رجالى ابن طاووس و محقّق حلّى، كه بر پايه تقسيم رجال به ثقات و ضعاف و پذيرش حديث بر مبناى حال راويان آن استوار بود، به دست دو شاگرد پُر آوازه آنان پى گرفته شد و نهادينه گشت:
تقى الدين حسين بن على ـ ابن داوود حلّى (647 ـ 707) با تأليف كتاب الرجال، ۴
جمال الدّين حسن بن يوسف ـ علاّمه حلّى (648 ـ 726 ق) با تأليف خلاصة الاقوال فى معرفة الرجال ۵ و كشف المقال فى معرفة احوال الرجال. ۶
علاّمه و ابن داوود به پيروى از استادان خود، كتابهاى خويش را در دو بخش ترتيب داده و
1.مبانى حجيّت آراى رجالى، ص ۶۰.
2.مأخذشناسى رجال شيعه، ص ۶۶ ـ ۶۷؛ فهرستگان نسخه هاى خطى حديث و علوم حديث شيعه، ج ۱ ص ۱۶۴ ـ ۱۶۶. كتاب حلّ الإشكال بر جاى نمانده، امّا صاحب معالم (حسن بن شهيد ثانى) نسخه اصل آن (به خط ابن طاووس) را ديده و مطالب رجال كشى را از آن استخراج كرده و التحرير الطاووسى نام نهاده، و ملّا عبداللّه شوشترى نيز مطالب الضعفاء (= رجال) ابن غضايرى را از آن بركشيده است.
3.مأخذشناسى رجال شيعه، ص ۶۷؛ فهرستگان نسخه هاى خطى حديث و علوم حديث شيعه، ج ۱ ص ۲۱۳.
4.مأخذشناسى رجال شيعه، ص ۶۹ ـ ۷۰.
5.مأخذشناسى رجال شيعه، ص ۷۱ ـ ۷۳.
6.مأخذشناسى رجال شيعه، ص ۷۳. اين كتاب به دست ما نرسيده و تاكنون نسخه اى از آن شناخته نشده است.