رجال را در دو قسم (موثّق و غير موثّق / ممدوحان و مجروحان) ذكر نموده اند. از خلاصة الاقوال نزديك به 170 نسخه خطى و از رجال ابن داوود بيش از شصت نسخه خطى شناسايى شده، ۱ كه نشانگر رواج و تداول اين دو اثر و نظرگاه حاكم بر آن است.
از اين پس، با چيرگى مكتب رجالى ابن طاووس، محقّق حلّى و شاگردانشان ـ كه مى توان آن را «مكتب رجالى حلّه» خواند ـ ۲ فلسفه وجودى فهارس قدما ناديده گرفته شد ۳ و احوال رجال (توثيق و تضعيف) مبناى ردّ و قبول حديث واقع گشت. كار به ظاهر آسان گرديد و همه روايات و طُرُق شكلى منظّم به خود گرفت، امّا فوايد كتابشناسانه بسيارى ناخودآگاه مغفول ماند. و اين نگرش تا به امروز بر جامعه حديثى/ فقهى ما سايه افكنده است.
همزمان با غلبه اين نگرش رجالى است كه نخستين كاربردهاى اصطلاحات دراية الحديثى در ميان علماى اماميه و در آثار احمد بن طاووس و علاّمه حلّى رخ مى نمايد ۴ و در نهايت به تأليف بداية و شرح آن (الرعاية) به دست شهيد ثانى (م 965 ق) مى انجامد.
در آستانه پى ريزى و سيطره نظرگاه رجالى مكتب حلّه، مى بايد از استاد ديگر علاّمه و ابن داوود، يعنى سيّد رضى الدين على بن طاووس حلّى (م 664 ق)، ياد كرد كه سواى نگارش دو فهرست كتابشناختى (الإبانه فى فهرست كتب الخزانة، سعدالسعود للنفوس في كتب نضد على بن موسى بن طاووس)، همگى آثار ارجمندش سرشار از بهره هاى دلپذير كتابشناسانه و نسخه پژوهانه است.
2 . تحليل كتابشناسى حديث: شيوه قدماى اصحاب
مى دانيم كه بسيارى از راويان نخستين حديث، رواياتى را كه از ائمه و يا ديگر راويان مى شنيدند به شكل مكتوب در مى آوردند، دفترهايى كه از آنها با عنوان «نسخه»، ۵ «جزء»، ۶
1.فهرستگان نسخه هاى خطى حديث و علوم حديث شيعه، ج ۱ ص ۲۴۷ ـ ۲۶۴ و ۲۸۳ ـ ۲۹۰.
2.براى آگاهى از مبانى رجالى علاّمه حلّى به عنوان نماينده برجسته مكتب رجالى حلّه، ر . ك: مبانى حجيّت آراى رجالى، ص ۶۱ ـ ۶۸.
3.درخور توجّه است كه محقّق شوشترى، اشتهارِ نادرست كتاب «فهرست» نجاشى به عنوان «رجال» را تلويحا به علاّمه و ابن داود نسبت مى دهد. ر . ك: قاموس الرجال، ج ۱ ص ۲۴.
4.برخى معرفة علوم الحديث از حاكم نيشابورى (م ۴۵۰) كه مباحثى درايى در آن هست را از قديم ترين تأليفات شيعه در اين باب مى دانند (فهرستگان نسخه هاى خطى حديث و علوم حديث شيعه، ج ۱ ص ۷۶ ـ ۷۷)، امّا در تشيّع نيشابورى ترديدى جدّى است. بعضى ديگر از رسالة فى احوال الأخبار قطب راوندى (م ۵۷۳) به عنوان نخستين كتاب درايى شيعه نام برده اند، ولى اين كتاب در موضوع «اصول فقه» است و نه «دراية الحديث» (ر . ك: «مختصر رسالة فى احوال الاخبار»، مقدّمه مصحّح، ص ۲۵۳ ـ ۲۵۴). براى آگاهى از ارتباط و پيوند مبانى رجالى با دراية الحديث، ر . ك: مبانى حجّيت آراى رجالى، ص ۷۴ ـ ۷۵.
5.ر . ك: معجم مصطلحات الرجال و الدراية، ص ۱۸۳.
6.نك: همان، ص ۱۵.