2. كتابهايى كه مؤلّفان آنها ائمه را درك كرده و به نقل حديث از آنان پرداخته اند، امّا از تأليفات پيشين نيز به گونه گزينشى بهره جسته اند، مانند كتابهاى صفوان بن يحيى، حسين بن سعيد و على بن مهزيار.
3. كتابهايى كه مطالب خود را از تأليفات دو دسته اخير برگرفته اند و مؤلّفان آنها خود با ائمه ارتباطى نداشته اند، مانند كتابهاى كلينى، صدوق و قاضى نعمان. ۱
هر چند امروزه كتابهاى دو دسته نخست ـ جز شمار اندكى ـ در اختيار ما نيست، امّا بخش عمده اى از متون آنها در كتابهاى بعدى (دسته سوم) نقل شده، به گونه اى كه مقدار چشمگيرى از متن آنها را مى توان بازيابى كرد. تعلّق بخشى از اين متون منقول را به كتاب اصلى، به قطع و بخشى ديگر را به ظّن قوى مى توان دريافت.
همان گونه كه دكتر مدرسى طباطبايى اشاره كرده، «درجاى خود اين مطلب ثابت شده است كه مجاميع متقدّم حديث بيشتر مطالب خود را از نوشته هاى پيشين برگرفته و غالبا اسناد اين روايات نشانگر طريق دستيابى مؤلّفين آثار بعدى به كتابهاى پيشين است نه سند نقل شفاهى نقل ها... . به نظر مى رسد كه اگر روايتى با همان اسناد كه در كتابشناسى هاى قديم شيعى براى دفاتر حديثى اصحاب ائمه ذكر شده روايت شده و يا دست كم به همان راوى اعلى كه فهرستها به عنوان راوى كتاب از مؤلّف معرّفى مى كنند استناد داده شده باشد، به احتمال زياد از همان اثر مكتوب متقدّم سرچشمه گرفته است (البتّه در موارد بسيارى، فهرستها تنها يك طريق از چند طريق را براى وصول يك كتاب ياد مى كنند). همين مطلب در مواردى كه شمار زيادى روايت از يك مؤلف متقدّم به سند واحد نقل شود (مخصوصا اگر آن موارد همه با هم در يك جا نقل شود) و نيز در مواردى كه از يك مؤلّف همزمان با چندين سند كه همواره يكسانند نقل شود، صادق است. حلقه مشترك در مورد اخير به احتمال زياد يك دفتر حديثى مكتوب است» . ۲
بدين ترتيب، دو راه عمده براى اثبات نقل حديث از كتابهاى پيشين در مجموعه هاى حديثى پسين متصوّر است:
1. توجّه به سند نقل از كتاب ۳ در فهرستهاى نجاشى و شيخ.
2. تكرار سلسله سند منتهى به مؤلّف (صاحب كتاب) در منابع حديثى. ۴
1.شايان توجّه است كه قاضى نعمان (م ۳۶۳ ق) در سراسر كتاب الايضاح تصريح مى كند كه احاديث را از كتابها نقل مى نمايد، كتابهايى مانند: جامع الحلبى، كتاب الحلبى المعروف بالمسائل، كتاب حمّاد بن عيسى و....
2.ميراث مكتوب شيعه از سه قرن نخستين هجرى، ص ۱۳ ـ ۱۴ و پانوشت ۱۵ ـ ۱۶.
3.كتابهايى كه نجاشى و شيخ از مؤلّف آن ياد كرده و كتاب را به او نسبت داده اند.
4.البتّه اگر چند مؤلّف صاحب كتاب در سند باشند، اين مشكل رخ مى نمايد كه كدام يك از آنها از كتاب خود نقل مى كنند؟ آيا مؤلفان بعدى تنها راوى كتاب مؤلّفان متقدّم اند يا آن روايت را در كتاب خود نيز آورده اند؟