ناخنهاي خود را كوتاه كنيد - صفحه 150

منابع اسلامى عمولاً حكم به لزوم كوتاه كردن ناخنها را از جمله تكاليفى شمرده اند كه انبياى پيش از محمّد [ص] به آن عمل، و به امتهاى خود توصيه كرده اند. اين عمل را از همين رو، يكى از اعمالِ فطرت دانسته اند. ۱ پيامبر اسلام نيز از اين دستورات پيروى و آنها را به امت خود توصيه كرده است. روايتى بسيار مشهور (رايج) منقول از پيامبر، ضمن سفارش به كوتاه كردن ناخنها، تأكيد مى كند كه شيطان درون چرك ميان ناخن و گوشت سكن مى گزيند. ۲ آشكار است كه مؤمن بايد نسبت به خطرات مرتبط با حضور شيطان هوشيار باشد؛ سهل انگارى يا بى اعتنايى به گرفتن ناخنها نه تنها براى شخصِ بى مبالات، بلكه حتى براى ديگر افراد جامعه اسلامى نيز زيان آور است و حتى ممكن است مانع نزول پيوسته موهبت الهى گردد يا مؤمن را از انجام صحيحِ به فرايض دينى بازدارد. مورد خاصى كه مى گويند پيامبر ديدگاه خود را درباره آثار زيان بار ناخنهاى كثيف بيان كرده، در حديثى به نقل از زُهرى

1.به عنوان مثال ، ر. ك: السنن الكبرى، ج ۱، ص ۱۴۹؛ معرفة السنن والآثار، ج ۱، ص ۳۹۰ ـ ۳۹۱؛ نيل الأوطار، ج ۱، ص ۱۳۰ ـ ۱۳۳؛ كنزالعمال، ج ۶، ص ۳۷۱ ـ ۳۷۴، ش ۲۶۴۸ ـ ۲۶۵۲، ۲۶۵۴، ۱۳۰ ـ ۱۳۳؛ عمدة القارى، ج ۲۲، ص ۴۴ ـ ۴۶ و [نيز]، ر. ك: تعريف «فطرت» ، ص ۴۵: «الفطرة خمس أى خمسة أشياء وأراد بالفطرة، السنة القديمة التى اختارها الانبياء عليهم السلامواتفقت عليها الشرائع فكأنها أمر جِبِلّىٌّ فطروا عليها») [؛ فطرت، پنج يعنى پنج چيز است و مقصود حضرت از فطرت، سنتى كهن است كه انبياء عليهم السلامآن را برگزيده اند و شرايع بر آن اتفاق دارند، گويا كه اين سنت، امرى فطرى است كه بر آن آفريده شده اند.]؛ فتح البارى، ج ۱۰ ص ۲۸۲ ـ ۲۸۵؛ فضل اللّه الصمد فى توضيح الادب المفرد، ج ۲، ص ۶۸۰، ش ۱۲۵۷؛ قوت القلوب، ج ۴، ص ۸ ـ ۹؛ مِنَح المِنَّة فى التمسك بالشريعة والسنة، ص ۲۱؛ نزهة الناظرين، ص ۵۹؛ الظَفَر بقَلْم الظُفر، نسخه خطى، برگ ۳۶۸ ر؛ الإسفار عن قلم الأظفار، نسخه خطى، دانشگاه حبرو، يهودا عربى ج ۴، ص ۷۴۹، برگ هاى ۱ پ ـ ۲ ر؛ فيض القدير، ج ۳، ص ۴۵۵، ش ۲۹۵۳. مقايسه كنيد با استدلال متفاوتى كه وصابى بيان نموده است؛ البركة فى فضل السعى والحركة، ص ۲۱۴ ـ ۲۱۵: «پاكيزگى، يكى از شرايط ديندارى است (وقال ـ صلى اللّه عليه وسلم ـ : بنى الدين على النظافة)؛ يكى از لوازم نظافت كوتاه كردن ناخنهاى خود است. اين دستوراتِ مشتملِ بر كوتاه كردن ناخنها، در تفاسير قرآن، ذيل سوره بقرة، آيه ۱۲۴ آورده شده است: «و چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتى بيازمود»؛ به طور نمونه ، ر. ك: تفسير الطبرى، ج ۲، ص ۹ ـ ۱۰، ش ۱۹۱۰ ـ ۱۹۱۴؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۱۱ ـ ۱۱۲؛ تفسير القرطبى (=الجامع لأحكام القرآن)، ج ۲، ص ۹۸؛ أحكام القرآن، ج ۱، ص ۶۶؛ تاريخ الخميس، ج۱، ص ۲۰۸؛ سنن دار قطنى، دارقطنى، ج ۱، ص ۹۴ ـ ۹۵؛ مُوضح أوهام، [الجمع والتفريق]، ج ۲، ص ۱۹۹، ج ۱، ص ۱۴؛ جُزء فيه أحاديث أبى محمّد سفيان بن عينية، نسخه خطى، ظاهرية، حديث ۱۸، برگ ۲۶۴ پ، مقايسه كنيد با الخصال، ص ۲۷۱، ش ۱۱؛ كنزالعمّال، ج ۹، ص ۱۷۰، ش ۱۳۷۵؛ غِذاء الألباب لشرح منظومة الآداب، ج ۱، ص ۳۸۱.

2.براى ديدن نقل هاى مختلف، ر . ك : فردوس الأخبار، نسخه خطى، چِستربيتى ۳۰۳۷۷، برگ ۱۱۶پ، ذيلِ «قَلِّم أظفارك فإنّ الشيطان يقعد على ما طال منها»؛ اتحاف السادة المتقين بشرح أسرار إحياء علوم الدين، ج ۲، ص ۴۱۰ ذيلِ (شيطان در اين حديث به «ابليس» تفسير شده با تعبير ديگر [مضمون] اين حديث، چنين است: «قُصّوا أظافيركم فإن الشيطان يجرى ما بين اللحم والظفر»، همان، ص ۴۱۰ پايين)؛ الظَفَر، برگ ۳۶۸ ر؛ الدرّالمنثور، ج ۱، ص ۱۱۳، فوق؛ الحدائق الناضرة، ج ۵، ص ۵۷۰ (عن ابى جعفر عليه السلامقال: «إنما قصّ الأظفار لأنّها مقيل الشيطان و منه [يكون] النسيان...»؛... عن ابى عبداللّه عليه السلام قال: إنّ أسترو أخفى ما يسلّط الشيطان من ابن آدم ان صار يسكن تحت الأظافير...)؛ مقايسه كنيد با مكارم الأخلاق، ص ۲۵، پايين.

صفحه از 160