ناخنهاي خود را كوتاه كنيد - صفحه 156

به نظر عالمان مسلمان شأن و رتبه گرفتن ناخنها در رديف ساير اعمال مربوط به نظافت و پاكيزگى از قبيل اصلاح شارب، ازاله موهاى زير بغلها و اسافل اعضا طبقه بندى گردد. اما لازم است به روشنى تعيين كنيم كه آيا اين عمل واجب است و بخشى از سنت را تشكيل مى دهد. وجوباين عمل از روايتى منسوب به پيامبر و منقول در كتابى از احمد بن حنبل استنباط شده است :
كسى كه اسافل اعضاى خود را پاكيزه نساخته، ناخنهاى خود را كوتاه نكرده و شارب خود را اصلاح نكند، از ما نيست. ۱
با اين همه، اين روايت را عالمان مسلمان شديدا نقد كرده اند. به گفته ايشان يكى از راويان، ابن لَهيعة ۲ ، غير موثّق ارزيابى شده است و در نقل ديگر اين روايت به نقل ترمذى ۳ ، ذكرى از گرفتن ناخنها نيست (اين نقل تنها كوتاه كردن شارب ها را ذكر كرده است). حتى اگر بپذيريم كه حديث، موثق است، تعبير «فليس منّا» صرفا نشان مى دهد كه شخص از سنت پيامبر پيروى نكرده است. مُناوى به اين نتيجه رسيده است كه روايت فوق وجوب و الزام را براى اين عمل اثبات نمى كند. اين كار، مستحب مؤكّد است (مندوبٌ نَدبا مُؤكّدا)، و كوتاهى در اجراى آن را تنها مى توان بى اعتنايى به سنّت ارزيابى كرد. ۴
در اين ميان، مسئله اى فقهى راجع به كوتاه كردن ناخنها نيز سبب اختلاف ديدگاه در ميان عالمان مسلمان شده است: اگر آب وضو به محل پوشيده از چرك نرسد، آيا مكلّف بايد وضوى خود را تجديد كند؟ ۵ شافعى نظرى صريح در پاسخ به پرسشى خاص دارد: چنانچه شخصى وضو بگيرد، و سپس ريش خود را اصلاح كند و ناخنهاى خود را بگيرد، آيا بايد وضو را اعاده كند؟ طبق نظر شافعى، پاسخ منفى است. ۶
علما درباره دوره مقرّر شده از سوى پيامبر براى انجام اعمال فطرت (اصلاح شارب، تميز ساختن اسافل اعضا، كوتاه كردن ناخنها و زدودن موهاى زير بغل) متّفق القول نيستند. مطابق روايتى مشهور، اين امور در هر چهل روز توصيه شده است. ۷ مسئله مورد بحث اين

1.إتحاف، ج ۲، ص ۴۱۱ و ۴۱۳؛ فيض القدير، ج ۶، ص ۲۲۳، ش ۹۰۲۱: «من لم يحلِق عانته و يقِلّم أظفاره و يجُزّ شاربه فليس منّا».

2.ر . ك : دايرة المعارف اسلام، ويرايش دوم، مدخل ابن لَهيعه (ف. روزنتال).

3.ر. ك: فيض القدير، ج ۶، ص ۲۲۲، ش ۹۰۱۶.

4.ر. ك: فيض القدير، شرح مُناوى، ج ۶، ص ۲۲۳؛ اتحاف، مرتضى زبيدى، ص ۴۱۱ و ۴۱۳.

5.ر. ك: فتح البارى، ج ۱۰، ص ۲۹۱؛ اتحاف، ج ۲، ص ۴۱۱ فوق؛ فضل اللّه جيلانى، فضل...، ج ۲، ص ۶۸۵.

6.الاُمّ، چاپ مجدّد: قاهره: ۱۳۸۸، ج ۱، ص ۱۸.

7.براى نمونه ، ر. ك: الدر المنثور، ج ۱، ص ۱۱۲؛ الإسفار، برگ ۲ رو؛ السنن الكبرى، ج ۱، ص ۱۵۰؛ زاد المعاد، چاپ مجدد: بيروت: بى تا، ج ۱، ص ۴۵؛ اتحاف، ج ۲، ص۳۹۹ فوق.

صفحه از 160