اهميتى خاص براى ترتيب گرفتن ناخنهاست. ۱ حديث شناسان تأكيد دارند كه حديث صحيحى در زمينه ترتيب كوتاه كردن ناخنها وجود ندارد ۲ ، اما اقوالى ويژه از علماى پيشين و برخى آثار منظور شبيه علايمى يادداشت گونه براى دانستن ترتيب صحيح وجود دارد. ۳
اختلاف نظرهايى عالمانه درباره مشكل چگونگى دور ريختن چيده هاى ناخن وجود دارد. طبق فرمايشات پيامبر، نظر مقبول اين است كه چيده هاى ناخن بايد دفن شود. با اين كه گناهى در دور ريختن آنها نيست، انداختن آنها در مستراح يا حمام نكوهيدنى است. ۴ دليل امر به دفن چيده هاى ناخن اين بوده كه به جادوگران اجازه داده نشود تا با آنها بازى كنند. ابن حجر دليلى ديگر براى دفن قايل شده است: چيده هاى ناخن، بخشى از جسد آدمى است و بايد مانند خود بدن دفن شود. ۵ براساس يكى از تفسيرها، آيات 26 ـ 27 سوره مرسلات (ألم نجعل الأرض كفاتا أحياء و أمواتا) «مگر زمين را محل اجتماع نگردانيديم؟ چه براى مردگان چه زندگان» شامل چيده هاى ناخن و مو [هم] مى شود. ۶ حكيم ترمذى روايتى را به نقل عايشه آورده كه پيامبر به دفن هفت چيز از جسد آدمى امر فرمودند: مو، چيده هاى ناخن، [خونِ] ۷ حيض...، دندانهاى (افتاده)، پوست حشفه و جُفت. حرمت بدن مؤمن به اجزاء شده از او [هم ]گسترش مى يابد. ۸
به هر حال، كوتاه كردن ناخنها عموما به عنوان سنّتى پسنديده پذيرفته شده [كه] بايد به طور خصوصى انجام شود؛ كوتاه كردن ناخنها در مساجد، [كارى ]نكوهيده است. ۹
گفته مى شود كه ابراهيم[ عليه السلام] اولين نفر از نوع بشر است كه ناخنهاى خود را كوتاه كرده است. ۱۰ اين عمل كه يكى از كارهاى مربوط به اعمال فطرت است تاكنون به طور دقيق به
1.البركة، ص ۲۱۶؛ الغنية، ص ۱۷؛ مكارم الأخلاق، ص ۲۵.
2.به طور نمونه ، ر. ك: اتحاف، ج ۲، ص ۴۱۱.
3.به طور نمونه ، ر. ك: البركة، ص ۲۱۶.
4.فضل اللّه ، ج ۲، ص ۶۸۵؛ قياس كنيد با: مكارم الاخلاق، ص ۲۶ فوق؛ الحدائق، ج ۵، ص ۵۷۳.
5.فتح البارى، ج ۱۰، ص ۲۹۲ پايين ـ ۲۹۳، ج ۲، ص ۱ ـ ۳.
6.البرهان فى تفسير القرآن، سليمان** بن اسماعيل بحرانى توبلى كَتْكانى، قم، ج ۴، ص ۴۱۷؛ الحدائق، بحرانى، ج ۵، ص ۵۷۳.
** مؤلف «برهان»، «هاشم بن سليمان بن اسماعيل...» است. نگاه كنيد به مقدمه كتاب : ص ۴۵ . م .
7.مؤلف، كلمه mestruation را كه به معنى قاعدگى، عادت ماهانه پريود و حيض است به كار برده، با اينكه در متن حديث «الحِيضَة» (خون حيض) است . ر. ك : على محمّد حق شناس ، فرهنگ معاصر هزاره (تهران، ۱۳۸۰)؛ مرتضى الزبيدى، تاج العروس (بيروت، ۱۴۱۴) .
8.نوادر الاصول، ص ۴۵؛ تفسير، ج ۲، ص ۱۰۲ (به نقل از نوادر الاصول).
9.المصنّف، عبدالرّزاق، تصحيح: حبيب الرحمن الأعظمى، بيروت: ۱۳۹۰، ج ۱، ص ۴۳۹، شماره ۱۷۱۸، ر. ك: المدخل، ابن الحاج، بيروت: ۱۹۷۲، ج ۲، ص ۲۴۰.
10.الظَفَر، برگ ۳۶۸ رو.