وجوه تضعيف و تصحيح اسناد زيارت عاشورا - صفحه 131

مى رود كه روايتش از كس ديگر دليلى بر وثاقت او مى شود ۱ و اين رتبه فوق وثاقت است.

2. صالح بن عُقبه

اين نام ميان دو نفر مشترك است: 1. صالح بن عقبة بن خالد، 2. صالح بن عقبة بن قيس بن سمعان بن ابى ربيحه مولى رسول اللّه صلى الله عليه و آله وسلم. شيخ در الفهرست درباره هر يك از اين دو گفته است: «له كتاب». نجاشى هم درباره اولى گفته است: «له كتاب» و درباره دومى گفته است: «قيل انه روى عن ابى عبداللّه عليه السلام واللّه اعلم». جمله اخير مشعر به ترديد نجاشى در اين قول است.
ابن غضايرى درباره دومى گفته است: «روى عن ابى عبداللّه عليه السلام ، غال كذاب لايلتفت اليه». ۲ شيخ در رجال خود نام وى را در اصحاب امام باقر و امام صادق و امام كاظم عليهم السلامذكر كرده است ۳ و در مورد دوم نام وى را كامل تر ذكر كرده است: «صالح بن عقبة بن قيس بن سمعان مولى رسول اللّه صلى الله عليه و آله وسلم» و در مورد سوم گفته «من اصحاب ابى عبداللّه عليه السلام ». محققان معاصر نيز با نقل اقوال درباره وى و بررسى آنها به دو نتيجه گيرى مخالف هم درباره او رسيده اند. ۴
اگرچه درباره وى توثيق خاصى وارد نشده، ولى توثيق هاى عامِ شاملِ وى عبارت اند از: 1. وى از رجال قسم اول تفسير قمى است؛ ۵ 2. وى از رجال كتاب المزار ابن المشهدى است. ۶ همچنين وى از كسانى است كه كتابش مشهور بوده است. ۷ به علاوه، چنان كه خواهد آمد، محمد بن اسماعيل بن بزيع از اجلاى اصحاب ماست و روايت او را از صالح بن عقبه مى توان مدح وى به حساب آورد. البته اشكال اينجاست كه، چنان كه گفتيم، صالح بن عقبه مشترك بين دو نفر است و از قضا محمد بن اسماعيل بن بزيع، بنابر گفته، نجاشى در طريق هر دو نفر واقع شده است، ولى بنابر قراينى شايد بتوان گفت كه مراد از وى صالح بن عقبة بن قيس است؛ زيرا از سويى، چنان كه خواهيم گفت، سند زيارت عاشورا در مصباح المتهجد شيخ چنين است:
روى محمد بن اسماعيل بن بزيع عن صالح بن عقبة عن ابيه.
در رجال شيخ در ضمن اصحاب امام صادق عليه السلام آمده است:
عقبة بن قيس والد صالح بن عقبه.
پس معلوم مى شود پدر صالح بن عقبه، عقبة بن قيس بوده است. از سوى ديگر، محمد بن اسماعيل بن بزيع بى واسطه از صالح بن عقبه روايت كرده و در كامل الزيارات روايات زيادى از اين

1.همان، ج۲، ص۴۳۹.

2.. رجال ابن غضائرى، ص۶۹ .

3.رجال الطوسى، ص۱۲۶، ۲۲۱ و ۳۵۲.

4.ر. ك: معجم رجال الحديث، ج۱۰، ص۸۵؛ قاموس الرجال، ج۵ ، ص۴۶۶ ـ ۴۶۷.

5.اصول علم الرجال بين النظرية و تطبيق، ج۱، ص۲۸۲.

6.همان، ج۱، ص۳۵۴.

7.همان، ج۱، ص۱۴۴.

صفحه از 143