شب قدر - صفحه 203

۸.محمد بن حسن صفّار ، از عباس بن معروف ، از سعدان بن مسلم ، از عبد اللّه بن سنان روايت كرده كه گفت:من از او از نيمه شعبان پرسيدم، گفت: من در اين باره اطلاعى ندارم؛ اما اين قدر مى دانم كه چون شب نوزدهم رمضان مى رسد ارزاق را تقسيم مى كنند و اجل ها را مى نويسند و سفر حجاج مقدر مى شود و خداى تعالى توجهى به بندگان خود نموده، آنان را مى آمرزد؛ مگر كسانى را كه مسكر مى نوشند، و چون شب بيست و سوم رمضان مى شود ، هر امر حكيم در آن تجزيه و تفريق مى گردد آنگاه آن را امضاء كرده به دست او مى سپارد.
من پرسيدم: به دست چه كسى مى سپارد؟ گفت: به دست صاحبتان. ۱

مرحوم صدوق در الخصال مى گويد:
مشايخ و بزرگان ما اتفاق نظر دارند بر اين كه شب قدر شب بيست و سوم ماه مبارك رمضان است. ۲
علامه طباطبايى مى گويد:
در بعضى اخبار بين دو شب ترديد شده يكى بيست و يكم و ديگرى بيست و سوم؛ ۳ مانند روايتى كه عياشى از عبد الواحد از امام باقر عليه السلام روايت كرده . از روايات ديگر استفاده مى شود كه شب قدر خصوص شب بيست و سوم است ۴ و اگر معيّنش نكرده اند به منظور تعظيم آن بوده تا بندگان خدا با گناهان خود به امر آن اهانت نكنند. ۵
از روايات فوق معلوم مى شود اين سخن كه در روايات مربوط به اين كه شب قدر كدام شب است ، حرفى زده نشده و معين نگرديده است صحيح نيست؛ چرا كه همان گونه كه علاّمه فرمود ، برخى از روايات ، با ترديد ، شب بيست و يكم و بيست و سوم را شب قدر دانسته و برخى شب قدر را خصوص شب بيست و سوم مى دانند و برخى روايات نيز به گونه اى بين روايات متعدد جمع كرده به اين صورت كه تقدير در شب نوزدهم و ابرام در بيست و يكم و امضا را در شب بيست و سوّم ماه مبارك رمضان مى دانند.
* * *
امّا در پاسخ به سؤال دوم در مورد احتمال مردّد گذاشتن شب قدر بين شبهاى نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم بايد گفت :
در ابتدا، استاد مطهرى جريان به ميقات رفتن حضرت موسى عليه السلام را ـ كه در سوره اعراف

1.بصائر الدرجات، ص ۲۳۰ و مستدرك الوسائل، ج ۷، ص ۴۷۱

2.الخصال، ج ۲، ص ۵۱۹

3.حسان بن مهران مى گويد: از امام صادق عليه السلام در مورد شب قدر پرسيدم، فرمود: التمسوها فى ليلة احدى و عشرين أو ليلة ثلاث و عشرين (الكافى، ج ۴، ص ۱۵۶)

4.عن سفيان بن السمط قال: قلت لأبى عبد اللّه عليه السلام: أفرد لى ليلة القدر، قال: ليلة ثلاث و عشرين. (اقبال الأعمال، ص ۲۰۷؛ بحارالأنوار، ج ۹۵، ص ۱۵۹)

5.الميزان، ج ۲۰، ص ۳۳۳

صفحه از 208