حال اگر نا درستى و بى اعتبارى آن حديث ، مطابق ادلّه اثباتى غير قطعى ، احراز شده بود و احتمال صدور و درستى معنايش ، و لو با تأويلى بعيد ، منتفى نبود ، ولى كسى آن را از اصلْ مورد انكار قرار داد و بدان تهاجم نمود ، مى توانيم با بيان احتمال خلافِ مدّعاى مهاجم ، به اثبات احتمال درستى و صدور آن و نكوهيده بودن ردّ و انكارش همّت گماريم ، اما با رعايت واقع بينى و اعتراف به نبود نصاب لازم براى معتبر شمردن حديث مزبور ؛ زيرا احراز بى اعتبارى حديث در مقام اثبات و مطابق دلايل معتبر غير قطعى ، تنها مشكل كاربردى را حلّ نموده ، نياز ما را در مقام اثبات تأمين مى كند ، نه آن كه وجدان ما و مقام واقع را هم تكوينا دگرگون سازد .
بنابراين ، اگر دلالت حديثى بر معنايى محرز باشد ، ولى مفاد آن با عقل يا نقل قطعى و يا ساير دلايل موجب يقين ، در تنافى كلّى و غير قابل توجيه و تأويل بود ، هم ثبوتا و هم اثباتا قابل ردّ و انكار است . و گر نه ، با احتمال صدور حديث از معصوم ، يعنى احتمال وجود معنا و تأويلى درست ، هر چند ضعيف وجود داشته باشد ، نمى توان آن را ثبوتا منتفى دانسته و به انكار و تهاجم پرداخت ؛ بلكه بايد به انكار اثباتى آن بسنده نموده ، تنها حديث را فاقد شرايط حجّيت و اعتبار دانست .
3 ـ 3 . محدوده ثبوتى و اثباتى تأويل احاديث
در فصل بعدى و در تبيين «جايگاه عقل در تعامل با نصوص» بيان خواهيم كرد كه عقل و شرع دو گوهر معصوم هستند و تنافى كلّى ميان حكم عقل و حكم شرع عقلاً و نقلاً محال است .
با اين توجّه ، اگر آنچه حكم عقل انگاشته مى شود ، با مفاد صريح آيات يا روايات قطعى الصدور تنافى كلّى و غير قابل جمع و تأويل داشت ، عقل به يقين ، حكم بر بطلان و عقلى نبودن حكمى مى كند كه پيش از اين حكم عقل پنداشته مى شد . بنابراين ، چنين نصوصى از دايره تأويل بيرون اند ؛ مگر اين كه عقل وى در قطعى بودن صدور يا دلالت روايات مزبور دچار ترديد شود .
ولى اگر به سند و صدور آن آيات و روايات قطع نداشتيم ، و يا از نظر دلالت ، صريح و قطعى نبودند ، در اين صورت امكان عقلى تأويل منتفى نيست ؛ هر چند وجه آن تأويل بعيد باشد . ۱
اما با عنايت به اين كه خطا پذيرى انسان در حيطه تعقّل ، عقلاً منتفى نيست ، علاوه بر لزوم توجّه به اين كه تأويل نصوص ، يا تأويل ظواهر شرعى بدون مجوّز معتبر همان تفسير به رأى و مورد نكوهش احاديث است و قرآن كريم آن را كار افراد كج دل مى داند ۲ ، بايد محدوده ثبوتى و اثباتى
1.همچنان كه در حديث آمده : امام عسكرى عليه السلام براى منصرف ساختن اسحاق كندى از نگارش كتاب «تناقضات القرآن» به كسى فرمود ، كه به وى بگويد: «إنّه إن أتاك هذا المتكلّم بهذا القرآن ، هل يجوز أن يكون مراده بما تكلّم منه غير المعاني التي قد ظننتها أنّك ذهبت إليها؟ فإنّه سيقول: لك إنّه من الجائز ، لأنّه رجل يفهم إذا سمع ، فإذا أوجب ذلك فقل له: فما يدريك لعلّه قد أراد غير الذي ذهبت إليه ، فيكون واضعا لغير معانيه (مناقب آل أبي طالب ، ج ۳ ، ص ۵۲۶ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۰ ، ص ۳۹۲ ، ح ۱ و ج ۵۰ ، ص ۳۱۱ ، ح ۶) .
2.ر .ك : سوره آل عمران ، آيه ۷ .