دو رويكرد ثبوتي و اثباتي در نقد حديث - صفحه 139

به تعقّلى كه افراد هم صنف مخاطبانش در آن دچار تنش و اختلاف مى گردند ؛ همچنان كه قرآن كريم در بيان شأنى از شؤون (مشترك) پيامبر صلى الله عليه و آله (با اوصيايش) مى فرمايد :
وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ .۱
زيرا اين آيه روشن مى سازد كه شأن پيامبر صلى الله عليه و آله و جانشينانش عليهم السلام تنها تبيين موارد مشمول مفاد آيه 151 سوره بقره ۲ نيست كه اگر بيان كتاب و سنّت نبود ، مردم نمى توانستند خود علم بدان ها پيدا كنند ؛ بلكه تبيين موارد اختلاف خيز دين نيز تماما بر عهده آنان است تا حجّت بالغه الهى را در دين تمام گردانند .
البتّه اگر با وجود احتياط علمى بيان شده در مورد قبل ، قطع به خلاف آن حديث همچنان باقى بماند ، بايد به گونه اى آن را تأويل ثبوتى نمود ؛ ليكن ارزش و جايگاه تأويل در اين بخش از آنچه در قسم «3 ـ 3 ـ 2» بيان نموديم ، روشن مى شود .

4 . جايگاه عقل در تعامل با نصوص

چون گونه هاى دلالات لفظى در دانش هاى مربوط به منظومه ادبيات عرب و اصول فقه ، در كتب و مقاطع آموزشى اى كه معمول حديث پژوهان مى گذرانند ، به تفصيل مورد بحث قرار مى گيرد ، در اين مجال محدود به بيش از آنچه ذكر نموديم ، نيازى نيست .
اما اهمّيت تعامل و تنافى عقل با نقل از يك سو ، و نبود بحث وافى و متمركز از دلالات عقلى و رابطه آن با متون كتاب و سنّت در كتب متداول بايسته مى نمايد كه مبحث ويژه اى براى اين مهمّ بگشاييم و در مباحث ذيل به بحث بنشينيم :
ـ دامنه داورى عقل در نقد و دفاع
ـ ميزان حجّيت عقل در تعامل با نصوص
ـ ميزان امكان اعتماد به عقل در تعامل با نصوص

1 ـ 4 . دامنه داورى عقل در نقد و دفاع

1 ـ 1 ـ 4 . گونه هاى تعامل عقل با نصوص

داورى و تصرّف عقل در متون شرعى به چند صورت است :
1 . عقل به عنوان قرينه متّصل در مرحله ظهور گيرى از كلام كار كند ؛ مانند موارد وجود ملازمه بيِّن بالمعنى الأخصّ .
2 . به عنوان قرينه منفصل پس از مرحله انعقاد ظهور در كلامى مطرح باشد ؛ مانند موارد وجود

1.سوره نحل ، آيه ۶۴ .

2.«كَمَآ أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولاً مِّنكُمْ يَتْلُواْ عَلَيْكُمْ ءَايَـتِنَا وَ يُزَكِّيكُمْ وَ يُعَلِّمُكُمُ الْكِتَـبَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ» .

صفحه از 145