متعال استجابت درخواست بنده را تا زمانى معين به تأخير مى اندازد ، او را در حالت تضرع و نيايش نگه داشته است. او حالت نيايش را براى بنده خود بسيار مى پسندد ... و بخشى از مفهوم واژه تأجيل يا به تأخير و به تعويق انداختن مربوط به نگه داشتن حالت روحانى نيايش و تضرع در آدمى است. نيز چه بسا استجابت حاجت بنده اكنون و يا آينده به خير و صلاح بنده نباشد . در مقابل ، تأخير در استجابت درهاى خير و رحمت خود را در دنيا و آخرت به روى او مى گشايد ... اين همان تبديل چيزى به چيز ديگر است. پس هيچ گاه براى درخواست ها، دست ها تا برابر گوش ها بالا برده نمى شوند ، مگر اين كه پُر از يكى از اين سه به سوى صاحب خود برگردانده مى شود :
الف . تسريع در اجابت دعا ،
ب . جايگزينى زمانى زودتر در اجابت دعا ،
ج . جايگزينى در اجابت دعا به چيزهاى ديگر .
عقل نيز آنچه را كه قرآن مجيد درباره درخواست و بخشش گفته ، تأييد مى كند ؛ زيرا كه معمولاً رد كردن درخواست بندگان به يكى از سه دليل زير انجام مى شود :
الف . رد كردن درخواست او به دليل عدم توانايى از انجام درخواست داعى و يا درخواست كننده نيست ؛ زيرا كه خداوند متعال از انجام هيچ كارى ناتوان نبوده و رحمت خود را بر همه چيز گسترانيده است . همچنين گنجينه هاى رحمت الهى به سبب مسألت بندگان دچار كسرى و كاستى نگرديده و هر اندازه كه بخشش و لطف خود را افزونى بخشد ، به دهش و بخشش او ذره اى افزوده نشده ، بلكه همگى موجودات بخشش و لطف او را بهتر در مى يابند.
ب . رد كردن درخواست داعى به سبب بخل و آزمندى نيست ؛ زيرا در ساحت قدس خداوند متعال تنگدستى و آزمندى راه ندارد.
ج . رد كردن درخواست بنده به سبب حالات روحى داعى به دلايلى از قبيل شتاب زدگى و اصرار فراوان نيست ؛ زيرا كه شتاب و تعجيل در استجابت درخواست و دعاى بنده اساسا به صلاح بنده نيست.
دلايل اول و دوم ، مسلما ، در مورد خداوند متعال منتفى است و هيچ جايى در ساحت قدسِ او، رحمتِ گسترده و گنجينه هاى پُر فيض الهى ندارد. و در مورد دليل سوم نيز بايد گفت : خداوند متعال هيچ گاه دعاىِ بنده را بى پاسخ نمى گذارد و چنانچه زمانى آن را به تأخير بيندازد و يا به چيز ديگرى تبديل كند، قطعا به صلاح و خير او عمل كرده است. او خود فرموده است :
... بخوانيد مرا تا استجابت كنم شما را ... .۱.
و اين جمله دعا «يا من يعطى من سأله» از اين آيه كريمه گرفته شده است.
* * *