شيوه هاي جعل حديث - صفحه 190

4 ـ 1 . واضع، تفسيرى به رأى غلط يا جرى و تطبيقى نادرست يا مغرضانه از متون مذهبى بخصوص قرآن را، براى ايجاد رغبت در آنها، با سندى خودساخته يا از جايى ديگر گرفته شده، يا بدون سند (به صورت ارسال) به معصوم نسبت دهد . براى نمونه، موارد ذيل ذكر مى شود :
از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده كه در تفسير : «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ ... »(سوره آل عمران، آيه ۱۰۶ و ۱۰۷) ، فرمود : «فأما الذين ابيضت وجوههم» اهل سنت و جماعت و «وأما الذين اسودت وجوههم» اهل بدعت و تفرقه هستند . ۱
اين حديث را از جعليات احمد بن عبداللّه انصارى دانسته اند ۲ و مى توان گفت يكى از نشانه هاى جعلى بودن اين حديث وجود اصطلاحاتى همچون اهل سنت و جماعت در آن است كه به طور قطع در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله وجود نداشته اند .
بايد يادآور شد كه در برخى روايت هاى شيعه و به نقل از پيامبر صلى الله عليه و آله، اين آيه در موالات و معادات على عليه السلام تفسير شده است . ۳
در الكافى كتاب «الحجة» در بابى تحت عنوان «فيه نكت ونتف من التنزيل في الولاية»، 94 حديث وجود دارد كه اكثر آنها در مقام تطبيق آيات قرآن با امامت امامان هستند. و برخى برآن اند كه راويان اين روايت ها غالى، مطعون و مجروح و روايت ها غير قابل اعتماد بوده، بيشتر آنها از حيث محتوا مخالف ظاهر قرآن هستند . ۴ براى مثال،
از حسين بن محمّد، از معلى بن محمّد، از جعفر بن محمّد بن عبيداللّه (يا عبداللّه )، از محمّد بن عيسى قمى، از محمّد بن سليمان، از عبداللّه بن سنان، از امام صادق عليه السلام نقل شده كه خواند : «ولقد عهدنا إلى آدم من قبل» كلمات في محمّد و على وفاطمة والحسن والحسين و الائمة من ذريتهم «فنسى»، و فرمود : اين آيه (يعنى سوره طه، آيه 114) اين گونه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد ۵ .
معلى بن محمد ۶ و محمّد بن سليمان ديلمى ۷ ، راويان اين حديث، ضعيف و غالى و فاسد المذهب شمرده شده اند و درباره عبداللّه بن سنان ۸ نيز اختلاف كرده اند و گفته شده كه حديث مذكور

1.تاريخ بغداد ، ج ۷، ص ۳۹۱ ـ ۳۹۰؛ تاريخ مدينه دمشق (تاريخ شام) ، ج ۴۳، ص ۱۰؛ لسان الميزان ، ج ۱، ص ۲۰۲ .

2.لسان الميزان ، ج ۱، ص ۲۰۲ .

3.مدينة المعاجز ، ج ۲، ص ۲۷۱؛ التفسير ، على ابراهيمى قمى، ج ۱، ص ۱۰۸ به بعد .

4.دراسات في الحديث والمحدثين ، ص ۳۱۷ ـ ۲۸۵، ۲۹۴ .

5.الكافى ، ج ۱، ص ۴۱۶ .

6.معجم الرجال الحديث، ج ۱۹، ص ۲۷۹ .

7.همان، ج ۱۷، ص ۱۳۵ .

8.همان، ج ۱۱، ص ۲۱۷ به بعد .

صفحه از 195