نقد و بررسي حديث در تفسير الميزان - صفحه 204

طباطبايى اين حقيقت را چنين گزارش نموده است :
همچنين از طرق عامه در حديث پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و از طرق خاصه در اخبار متواتر از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه اهل بيت عليهم السلام عرضه اخبار به كتاب خدا وظيفه قرار داده شده است . به موجب اين اخبار، حديث بايد به كتاب خدا عرضه شود. اگر موافق كتاب باشد، به آن عمل شود و اگر مخالف باشد، طرح گردد . ۱
و در مقامى ديگر بر اين نكته اصرار مى كند :
پس كسى كه متعرض بحث از روايات غير فقهى مى شود، در درجه اول بايد از موافقت و مخالفت روايات با كتاب بحث كند، آن گاه اگر ديد روايتى با ظاهر كتاب موافق است، بپذيرد وگرنه رد كند. پس ملاك اعتبار روايت فقط و فقط موافقت با كتاب است و اگر موافقت با كتاب نداشت، هر چند سندش صحيح باشد، معتبر نيست . ۲
از آنچه علامه آورده است، بر مى آيد كه اگر حديث را بر قرآن عرضه نموديم، بايد با آن موافق باشد و اگر مخالف بود، يا بايد تأويل شود و يا طرد گردد .
اما منظور از موافقت يا مخالفت با قرآن چيست ؟
بايد گفت علامه در جايى به اين مطلب تصريح نكرده، ولى با توجه به توضيحاتى كه درباره موافقت روايات با قرآن ارائه كرده است و با دقت در رواياتى كه در الميزان با اين ملاك مورد نقد و ارزيابى قرار گرفته اند، تفصيل زير را مى توان نتيجه گرفت :
الف . كلام علامه در پاره اى از موارد عام است و مطلق . در نقد روايات و رد آنها تنها به اين نكته بسنده مى كند كه موافق كتاب (قرآن) نيستند و توضيح بيشترى ارائه نمى كند ؛ مثلاً در نقد روايت مربوط به هابيل و قابيل و داستان آنها مى نويسد :
اين روايت و امثال آن، رواياتى هستند كه اكثر، بلكه تمام آنها ضعيف اند و با فكر صحيح سازش ندارند و با كتاب (قرآن) موافق نيستند . ۳
در نقد رواياتى كه «آزر» را به عنوان پدر واقعى حضرت ابراهيم عليه السلام معرفى نموده اند، آورده است :
رواياتى كه دلالت مى كنند بر اين كه آزر پدر حقيقى ابراهيم است ، علاوه بر اين كه در اصل بين خودشان اختلاف دارند، مخالف با كتاب (قرآن) هستند و لذا توجه اى به آنها نمى شود . ۴
ب . در موارد ديگر ، گاهى علامه از ظهور آيات الهى در رد يا قبول روايات بهره مى برد ؛ مانند

1.قرآن در اسلام، ص ۶۳.

2.الميزان في تفسير القرآن، ج ۹، ص ۲۲۰.

3.همان، ج ۵، ص ۳۴۷.

4.همان، ج ۷، ص ۲۱۸.

صفحه از 221