نقد و بررسي حديث در تفسير الميزان - صفحه 206

فطرى است كه به اختلاف زمان ها و امت ها مختلف نمى شود . ۱

4 . نقد و بررسى روايات به كمك قطعيات تاريخى

تاريخ علمى است كه از وقايع و حوادث گذشته سخن مى گويد؛ ولى با همه عظمت و تفصيلى كه دارد، از تغيير و تحريف مصون نمانده و تمام آنچه در كتب تاريخ آمده، به صحت نپيوسته است.
علامه طباطبايى بر اين عقيده است كه عواملى چند در فساد گزاره هاى تاريخى دخيل بوده است : ۲
نخست، آن كه در هر عصرى محكومِ حكومتِ همان عصر بوده است و طبيعى است كه حكومت ها متمايل به اظهار وقايعى هستند كه برايشان سودمند است و از ابراز حوادثى كه به ضررشان باشد، جلوگيرى مى كنند و از ثبت جرياناتى استقبال مى كنند كه در جهت تقويت حكومت آنها باشد .
عامل دوم، خود ناقلانِ اخبار هستند كه از اِعمال احساسات درونى و عصبيت هاى قومى خوددارى نكرده اند و بهترين شاهد آن اين است كه اهل هيچ دين و مذهبى نيست كه مطلبى مخالف با اصول مذهب خود نقل كرده باشد. علاوه بر اين، عواملى چون نقص وسايل ثبت و ضبط و سهل انگارى ناقلان نيز مزيد بر علت شده است .
على رغم نقاط ضعفى كه به آنها اشاره شد، برخى از رويدادهاى تاريخى از استحكام خاصى برخوردارند و از مسلمات تاريخى محسوب مى شوند . برخى از قراين جانبى نيز در تشخيص صحت گزارش هاى تاريخى به مدد پژوهشگر مى آيند و كسانى كه در علم تاريخ خبره هستند، مى توانند از اين نشانه ها در تأييد يا رد بعضى از وقايع استفاده نمايند .
قرآن كريم نيز بعضى از وقايع تاريخى را به اجمال گزارش كرده، از اقوام گذشته و پيامبرانى كه بر آنها مبعوث شدند و عاقبت امرشان سخن گفته است .
در اين بخش، نخست ديدگاه علامه را در مورد داستان هاى قرآن بررسى مى كنيم و سپس رأى ايشان را درباره رواياتى كه به بحث هاى تاريخى مى پردازد و احيانا با تاريخ ناسازگار است، بازگو مى نماييم :
صاحب الميزان در ذيل داستان حضرت ابراهيم عليه السلام و اين كه «آزر» پدر واقعى او نبوده، به نظريه اى درباره داستان هاى قرآن اشاره مى كند و در توضيح آن مى گويد:
چه اشكالى دارد كه قرآن كريم به منظور رسيدن به مقصود خود ـ كه همانا هدايت به سوى سعادت انسانى است ـ داستان هاى معروف در بين مردم و مخصوصا بين اهل كتاب

1.الميزان ، ج ۷، ص ۲۲۱.

2.همان، ج ۲، ص ۳۲۱.

صفحه از 221