نقد و بررسي حديث در تفسير الميزان - صفحه 215

10 . اسرائيليات در روايات تفسيرى

همزمان با پيشرفت اسلام در شبه جزيره عربستان و قدرت گرفتن مسلمانان در ميان ساير ملل، تعدادى از دانشمندان اديان ديگر به ويژه اهل كتاب به دين اسلام درآمدند. برخى از اين افراد هر چند در ظاهر اسلام را پذيرفته بودند، ولى در دل چندان به مبانى و قواعد آن ايمان نداشتند و در تخريب معارف اسلامى تلاش بسيارى نمودند.
اين گروه از دانشمندان اهل كتاب، آرا و افكار تحريف شده دين يهود و مسيحيت را در ميان مسلمانان رواج مى دادند و از آنجا كه بيشتر اين تحريفات از ناحيه علماى يهود در ميان مسلمين پخش گرديد، به اسراييليات معروف شدند.
بنابراين، اسراييليات مجموعه تعاليم و افكارى است كه علماى مسيحى و يهودى از كتب تحريف شده خود در ميان مسلمين پراكنده ساختند.
علامه طباطبايى با اشاره به داستان اصحاب كهف و روايات متعارضى كه در اين زمينه نقل شده است، اظهار مى دارد كه سبب اختلاف در آنها، علاوه بر جريان جعل و تحريف حديث، به دو امر بر مى گردد:
نخست، اين كه اهل كتاب به اين داستان توجه داشته اند و همان طور كه از روايات بر مى آيد، قريش اين داستان را از آنان شنيده، با آن از پيامبر صلى الله عليه و آله [در مقام امتحان ]سؤال كرده اند. از طرف ديگر، مسلمانان در گرفتن و ضبط روايات افراط مى كردند و آنچه نزد ديگران و خودشان بود، بدون هيچ تفحصى در مضمون آنها، تلقّى به قبول مى كردند؛ به ويژه پس از اين كه عده اى از علماى اهل كتاب مانند وهب بن منّبه و كعب الاحبار اسلام آوردند. اصحاب و تابعان از اينان مطالبى اخذ مى كردند و سپس در مقام نقل براى ديگران، مانند ديگر سخنانشان از پيامبر صلى الله عليه و آلهسينه به سينه روايت مى شد.
از جانب ديگر، كلام خداوند در بيان داستان هاى قرآنى به صورت اقتصار و ايجاز و بيان نكات مهم و مؤثر در رساندن غرض الهى استوار بود، بدون اين كه به شرح و تفصيل داستان ها بپردازد؛ زيرا كه كتاب قرآن كتاب تاريخ نيست، بلكه كتاب هدايت است. ۱
در اين تفسير گرانقدر، به روشنى معلوم است كه علامه طباطبايى بيشترين حمله را به روايات اسراييلى نموده، ساحت قرآن را از اوهام و خرافات آنها پاك نموده است. ۲

11 . نقل به معنا در روايات تفسيرى

اخبار و احاديث معصومان عليهم السلام در آغاز و قبل از تدوين كتاب هاى حديثى، بيشتر به نقل شفاهى

1.الميزان في تفسير القرآن، ج ۱۱، ص ۱۴۶.

2.از جمله ، ر . ك : همان ، ج ۱۷ ، ص ۲۰۹ .

صفحه از 221