روايت مى شد. اين جريان در ميان اهل سنت، با در نظر گرفتن سياست منع تدوين حديث در زمان خلفا نمود بيشترى يافت. هر چند در همان زمان نيز به صورت پراكنده و مخفيانه مجموعه هاى حديثى چندى به رشته نگارش درآمد، ولى جريان غالب مانع از گسترش تدوين حديث مى شد.
اصحاب پيامبر نيز همه در يك سطح نبودند تا هر آنچه از آن حضرت و سپس از ديگران مى شنيدند، به طور كامل فرا بگيرند و لفظ به لفظ به نسل هاى بعدى انتقال دهند. در ضمن، اهتمام و توجهى كه به نقل دقيق آيات قرآن مى شد، به روايات نمى شد. اين مسائل و ديگر مشكلاتى كه در عصر پيامبر و پس از رحلت آن حضرت وجود داشت، باعث شد تا نقل به معنا به صورت گسترده در اخبار و احاديث نبوى روى دهد؛ هر چند در مذهب شيعه جعفرى به واسطه حضور ائمه اهل بيت اين مشكل كمتر محسوس بود، ولى با در نظر گرفتن فشارهاى سياسى و تضييقاتى كه از طرف حاكمان اموى و عباسى بر شيعيان و ائمه اهل بيت اعمال مى شد، جز در برهه اى كوتاه در زمان امام محمّد باقر عليه السلام و صادق عليه السلام، فرصت ديگرى براى شيعه پيش نيامد تا آزادانه به فراگيرى و نقل دقيق اخبار و احاديث معصومان اقدام نمايد. تنها افراد معدودى از اين قاعده مستثنا بودند. بنابراين، در ميان شيعيان نيز بعضى از احاديث نقل به معنا شده، با همان الفاظ اصلى به دست ما نرسيده است.
در ميان اقوال معصومان عليهم السلام نيز به اين واقعيت اعتراف شده است و آنان خود با شرايطى اجازه چنين كارى را داده اند؛ از جمله در حديثى آمده است:
از امام صادق سؤال شد كه من حديث را از شما مى شنوم و شايد نتوانم چنان كه شنيده ام روايت كنم. حضرت در پاسخ فرمود: هرگاه مضمون اصلى آن را حفظ نمودى، اشكالى ندارد؛ زيرا [مابقى ]مانند «تعال و هلّم» و «اقعد و اجلس» است. ۱
با دانستن اين موضوع نارسايى پاره اى از اخبار و تضاد آن با كتاب و سنت قطعى، روشن مى شود؛ چرا كه ممكن است راوى در نقل به معنا به خطا رفته باشد و آنچه را كه معصوم و ديگران براى او روايت كرده اند، به درستى درك نكرده در توضيح و بيان مقصود اشتباه كند و همين اشتباه، در مواردى اصل حديث را از اعتبار ساقط نمايد.
علامه طباطبايى در تفسير الميزان با اشاره به جريان نقل به معنا، يكى از دلايل وجود نمونه هاى فراوان اسباب نزول در نزد ديگران را به واسطه روايات متعددى مى داند كه در آنها داستان هايى به برخى از آيات تطبيق شده است و به اشتباه نام سبب نزول به خود گرفته اند. از نظر ايشان، از جمله علت هاى اين كار، شيوع نقل به معنا در احاديث و مسامحه در كيفيت نقل دقيق آنها بوده است. ۲
1.اصول الكافى، ج ۱، ص ۵۱.
2.الميزان في تفسير القرآن، ج ۷، ص ۱۱۱.