محمد بن جرير طبري آملي و دلائل الإمامة - صفحه 225

ق) دانسته اند. ۱ همچنين شيخ طوسى (385 ـ 460ق) از او با عنوان «دَيّن فاضل» ياد كرده و كتاب المسترشد را به او منسوب مى كند. ۲
4. محمد بن جرير بن رستم طبرى آملى ، صاحب كتاب دلائل الإمامة. با بررسى اسناد اين كتاب درمى يابيم كه او روايات خود را از كسانى همچون محمد فرزند هارون بن موسى تلعكبرى (هارون درگذشته 385 ق ، و محمد تا سال 410 ق ، زنده بوده است) ، محمد بن عبداللّه معروف به ابوالمفضل شيبانى (297 ـ 387ق) از مشايخ نجاشى (م 450 ق) ۳ ، حسين بن ابراهيم معروف به ابن خياط از مشايخ شيخ طوسى (م 460 ق) نقل مى كند ؛ ۴ چنان كه در مواردى با واسطه شاگردان شيخ صدوق (م 381 ق) از وى به نقل روايات مى پردازد. ۵ همچنين وى در برخى از موارد از ابو عبداللّه حسين غضايرى (م 411 ق) ـ كه از اساتيد نجاشى بوده ـ نيز نقل روايت مى كند و او را از شيوخ خود معرفى مى نمايد. ۶ بنابراين ، با توجه به اتحاد نسبى و زمانى مشايخ او با مشايخ نجاشى و شيخ طوسى مى توان او را از معاصران آن دو دانست و زندگانى علمى او را در اواخر قرن چهارم و نيمه اول قرن پنجم تعيين كرد ؛ چنان كه ذكر تاريخ روايت ، در برخى از موارد ، شاهدى بر اين ادعاست . نكته جالب توجه آن است كه مؤلف در كتاب دلائل الإمامة در موارد فراوانى با يك يا چند واسطه به نقل روايت از محمد بن جرير طبرى قبلى مى پردازد ، ۷ كه اين مهم ترين دليل بر تغاير آن دو است .
چنان كه تحقيقات برخى از معاصران به آن اشاره دارد، ۸ نه تنها شخصيت محمد بن جرير طبرى صغير صاحب كتاب دلائل الإمامة از نظر رجالى شخصيتى ناشناخته است ، بلكه اصولاً در اين كه نام او «محمد بن جرير» باشد ، نيز تشكيك رواست ؛ ۹ زيرا انتساب كتاب موجود به وى ، براى اولين بار ، از سوى رضى الدين سيد على بن طاووس (م 664 ق) انجام گرفته ۱۰ كه وى با توجه به آن كه در برخى از موارد ابتداى سند حذف شده و سند با عبارت «قال ابو جعفر محمد بن جرير الطبرى» آغاز مى شود، چنين پنداشته ۱۱ كه اين شخص مؤلف كتاب بوده است و طبق رسم آن زمان ، نام خود را به صورت صيغه غايب در آغاز سند آورده است ؛ همچنان كه اين احتمال وجود دارد كه در بخش اول كتاب ـ كه در آن زمان در دسترس سيد بن طاووس بوده و هم اكنون مفقود شده است ـ نيز چنين تقطيعى

1.نوادر المعجزات، ص ۶ ـ ۷ ، مقدمه محقق ؛ المسترشد، ص ۳۰، مقدمه محقق.

2.الفهرست، ص ۲۳۹.

3.نجاشى درباره او مى گويد: «رأيت هذا الشيخ و سمعت منه كثيرا ثم توقفت عنه الا بواسطة بينى و بينه». رجال النجاشى، ص ۳۹۶.

4.الاخبار الدخيلة، ص ۴۳ ـ ۴۴.

5.دلائل الامامة، ص ۳۱ (به نقل از النابس فى القرن الخامس، ص ۱۵۵).

6.همان، ص ۵۴۵. عبارت چنين است: نقلت هذا الخبر من اصل بخط شيخنا ابن عبداللّه الحسين الغضائرى رحمه اللّه .

7.ر . ك : الاخبار الدخيلة، ص ۴۴ و پس از آن.

8.الاخبار الدخيلة، ص ۴۳ ـ ۴۶.

9.شوشترى تصريحى به اين تشكيك ندارد.

10.ر . ك : كتابخانه سيد بن طاووس، ص ۲۲۹ ـ ۲۳۱.

11.الاخبار الدخيلة، ص ۳۰ .

صفحه از 239