محمد بن جرير طبري آملي و دلائل الإمامة - صفحه 227

آنچه از اين نوشته هم اكنون در دسترس است ، بخش مربوط به حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام و ائمه يازده گانه از نسل اوست و بخش مربوط به پيامبر صلى الله عليه و آله و امام على عليه السلام ـ كه احتمالاً جلد اول اين اثر را تشكيل مى داده ـ هم اكنون مفقود است .
گرچه در نظر ابتدايى ، توقع از عنوان كتاب آن است كه فقط به ذكر معجزاتى كه از آن در آن زمان به دلائل تعبير مى شد، پرداخته شود، اما با مطالعه كتاب به موارد فراوانى برخورد مى كنيم كه از اين عنوان عدول شده و به مطالب ديگرى نيز پرداخته شده است . نقطه اوج اين عدول را مى توانيم در بخش مربوط به دوازدهمين امام مشاهده كنيم كه مفصل ترين قسمت كتاب بوده و ابوابى همچون لزوم وجود حجّت در زمين از سوى خداوند (معرفة ان اللّه لا يخلى الارض من الحجة) ۱ لزوم وجود قائم و شناخت او (معرفة وجود القائم عليه السلام و انه لابد ان يكون) ۲ ، چگونگى تولد قائم (فى معرفة الولادة وفى أىّ ليلة و أىّ شهر واين ولد) ، ۳ آشنايى با كسانى كه آن امام عليه السلام را در زمان پدرش و در زمان اقامت در سامرا و نيز در حال غيبت مشاهده كرده اند. ۴ ذكر رواياتى كه وجوب غيبت را مى رساند (معرفة ما ورد من الاخبار فى وجوب الغيبة) ۵ و بالاخره معرّفى ياران امام عليه السلام در هنگام ظهور همراه با تعيين شهرهاى محل سكونت آنان (معرفة رجال مولانا صاحب الزمان عليه السلام) ۶ را در خود جاى داده است.
از نكات جالب قسمت اخير ، آن است كه طبق روايتى كه آن را از زبان امام صادق عليه السلام نقل مى كند، تعداد ياران امام عليه السلام در هنگام ظهور همراه با مشخصات كامل آنها همچون نام پدران و قبايل و نيز جايگاهشان در كتابى مكتوب بوده و پيشوايان شيعه از امام على عليه السلام گرفته تا آخرين امام آنها، شناخت كامل نسبت به آنها داشته اند.
طبق همين روايت، امام صادق عليه السلام در مقابل اصرار راوى ، يعنى ابو بصير، به تفصيل به ذكر سهميه مناطق مختلف جهان آن روز دنياى اسلام از اين ياران مى پردازد كه به نظر مى رسد بيشترين سهميه از آنِ خراسان بزرگ آن روز بوده كه شامل ارباع و نواحى چهارگانه نيشابور، مرو، بلخ و هرات مى شده است. تفصيل اين سهميه از قرار زير است: مروالرود 2 نفر، مرو 12 نفر، طوس 5 نفر، طالقان ۷ 24 نفر، غور (بين هرات و غزنه) 8 نفر، نيشابور 18 نفر، هرات 12 نفر، پوشنگ (يكى از

1.دلائل الإمامة، ص ۴۳۳ ـ ۴۴۱.

2.همان، ۴۴۱ ـ ۴۸۹.

3.همان، ص ۴۹۷ ـ ۵۰۱.

4.همان، ۵۰۵ ـ ۵۲۹ و ص ۵۳۷ ـ ۵۴۹.

5.همان، ص ۵۲۹.

6.همان، ص ۵۵۴ ـ ۵۷۷ .

7.گرچه طالقان نام شهرى در ايران و در اطراف تهران و قزوين نيز بوده است، اما شهرت اين نام در آن زمان به طالقان افغانستان كنونى است كه بين مرو الرود و بلخ واقع شده بود.

صفحه از 239