محمد بن جرير طبري آملي و دلائل الإمامة - صفحه 230

حضرت مهدى(عج) در هنگام ظهور ترسيم شده است ؛ به گونه اى كه در همان آغاز ظهور تعداد هزار و پانصد قريشى زنازاده را به قتل مى رساند و در ادامه و به دنبال اعتراض عده اى، تعداد پانصد نفر از معترضان را مى كشد، سپس وارد كوفه شده و تعداد شانزده هزار نفر از بُتريه (يكى از فرقه هاى زيديه) را ـ كه همگى از فقها و قاريان قرآن اند ـ از دوم تيغ مى گذراند. ۱ او در ضمن روايتى، به توجيه تمامى اين قتل عام ها پرداخته و علت آن را از قول امام صادق عليه السلامچنين ذكر مى كند:
... لأنَّ اللّه بعث محمّدا صلى الله عليه و آله رحمة و يبعث القائم عليه السلام نقمة ؛۲... خداوند محمد صلى الله عليه و آله را براى رحمت فرستاد و قائم(عج) را براى انتقام گيرى برمى انگيزد.
چنين به نظر مى رسد كه مهدى اماميه تفاوت هاى بنيادين با مهدى اسماعيليه و جاروديه داشته باشد، به گونه اى كه نتوان او را تجلّى نقمت خداوند دانست ؛ چنان كه روايت مشهور «يملأ الارض عدلاً» بيانگر خوش بينى اماميه نسبت به اقدامات مهدى در دوره ظهور است.
كم رنگ بودن مسأله نيابت وكلاى چهارگانه در دوره غيبت صغرا از ديگر نكات قابل تأمل در اين كتاب است ؛ به گونه اى كه در هيچ جا به صراحت به نيابت آنها اشاره نمى كند و تنها به نقل رواياتى از برخى از آنها مى پردازد .
همچنين با آن كه در اين كتاب باب هايى به معرفى كسانى كه موفق به رؤيت قائم عليه السلام در زمان اقامت در سامرا ۳ و نيز در دوره غيبت شده اند ، ۴ اختصاص يافته ، اما همچنان نقش وكالت وكلاى اربعه و محوريت آنها بسيار كمرنگ است. اين در حالى است كه به نظر مى رسد در زمان تأليف اين كتاب ، يعنى اواخر قرن چهارم يا اوايل قرن پنجم ، انديشه وكالت وكلاى چهارگانه و نقش آنان در دوره غيبت صغرا به خوبى در ميان اماميه جاى خود را باز كرده بود ؛ چنان كه اين انديشه به خوبى در كتاب الانوار محمد بن همام اسكافى (258 ـ 336ق) ـ كه اتفاقا نويسنده از او بسيار نقل مى كند ـ واضح است. ۵ همچنين در كتاب كمال الدين شيخ صدوق پر رنگى نقش اين چهار نفر در توقيعات در دوره غيبت صغرى به خوبى آشكار است. ۶
حتى شخصيتى همچون حسين بن حمدان خصيبى (م 358 ق) ـ كه برخى از انديشه هاى او تفاوت هاى آشكار با انديشه هاى اماميه دارد ـ به معرفى اين چهار وكيل پرداخته ؛ گرچه نقش آنان را

1.همان، ص ۴۵۵ ـ ۴۵۶ . راوى اين روايت ابوالجارود رهبر فرقه جاروديه زيديه است كه با فرقه بتريه زيديه در تضاد شديد بوده است.

2.همان، ص ۴۸۶.

3.همان، ص ۵۱۹ ـ ۵۲۹.

4.همان، ص ۵۳۷.

5.منتخب الأنوار، ص ۸۹ ـ ۹۲.

6.كمال الدين و تمام النعمة، ص ۴۸۲ ـ ۵۲۳.

صفحه از 239