محمد بن جرير طبري آملي و دلائل الإمامة - صفحه 231

منحصر در امور اجرايى و مالى دانسته است و شأن معنوى براى وكالت آنان قايل نشده است. ۱
حال اين كمرنگى نقش وكلا در كتاب دلائل الإمامة را آيا بايد حمل بر ناآشنايى نويسنده با آموزه هاى امامى در اين زمينه كرد و يا آن كه آن را نشانه ظهور انديشه اى ديگر درباره وكالت وكلا دانست و يا آن را امرى سهوى و بدون غرض تلقى كرده ابهاماتى است كه به ويژه ، با توجه به ناشناخته بودن مؤلف، پاسخگويى به آنها بسيار مشكل است.
تناقض رواياتى كه مشتمل بر بيان مقدار زندگانى و حكومت قائم(عج) پس از ظهور است، از ديگر مشكلات اين كتاب است ؛ به عنوان مثال در روايات مختلف، اين مقدار، هفت، ۲ هشت، نُه، ۳ بيست، ۴ چهل، ۵ سيصدو نه سال ۶ ذكر شده است.
از ديگر موارد تناقض ، آن است كه در حالى كه در روايات مربوط به بيان مشخصات ياران حضرت مهدى(عج) نام هيچ زنى برده نشده است، ۷ اما در برخى ديگر از روايات سخن از حضور تعداد سيزده زن از پيشينيان كه عمده آنها از اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آلهبوده اند، به ميان آمده است كه به ذكر نام آنها نيز مى پردازد. ۸
آوردن روايات مبهم درباره مهدويت از ديگر مشكلات اين كتاب است ؛ در حالى كه اجماع اماميه در آموزه مهدويت بر غيبت مهدى ـ كه همان دوازدهمين امام است ـ استوار است ، اما در اين كتاب به رواياتى برخورد مى كنيم كه ظهور در برانگيخته شدن مهدى در آخر الزمان دارد ۹ كه به نوعى انديشه غيبت را زير سؤال مى بَرَد.
تناقض درونى در يك روايت نيز از ديگر موارد قابل توجه در گزراش هاى اين كتاب است ؛ به عنوان مثال ، براى اثبات علم غيب مطلق امام به «ما كان و ما يكون و ما هو كائن» ، امام صادق عليه السلامدر آغاز از اصحاب خود مى پرسد كه آيا جاسوسى در اين حوالى وجود ندارد و وقتى اصحاب در اطراف جستجو مى كنند و مطمئن از عدم حضور جاسوسى مى شوند، امام عليه السلام با سوگندهاى غليظ و شديد سخن از علم خود به «ما كان و ما يكون و ما هو كائن» به ميان مى آورد. ۱۰ جاعل در اين روايت به اين نكته ابتدايى توجه نكرده كه اگر امام عليه السلام داراى چنين علم گسترده اى باشد كه به علم خداوند پهلو

1.الهداية الكبرى (نسخه خطى) ، ص ۱۲۱.

2.دلائل الإمامة، ص ۴۷۰ و ۴۸۱.

3.همان، ۴۷۲.

4.همان، ص ۴۴۱.

5.همان، ص ۴۸۲ .

6.همان، ص ۴۵۲.

7.همان، ص ۵۵۴ ـ ۵۷۵.

8.همان، ص ۴۸۴.

9.همان ، ص۵۳۳ .

10.همان، ص ۲۸۰ .

صفحه از 239