ويژگيهاي مشترک نقد حديث نزد محققان مسلمان و غربي - صفحه 24

نخست بايد گونه اى ارتباط مستقيم با پيامبر اثبات شود . مسأله اصلى تلاش براى قرار دادن يك يا چند حديث در جايگاه مناسب شان در بافت تاريخى معينى است ؛ معمولاً اين بافت تاريخى را در دوره اى خارج از زمان حيات پيامبر مى توان يافت . نقطه آغاز براى هر مطالعه و تأمل اساسى بايد متن باشد و بررسى اسناد در درجه دوم اهميت قرار مى گيرد . از منظر روش شناختى ، چون در اينجا استفاده از قواعد فرمان شناسى براى خاورشناسان نتيجه اى در بر ندارد ، به كارگيرى ابزار قابل دسترسى براى نقد ادبى و نقد منابع تاريخى ضرورى است . در واقع ، اين دقيقا همان كار پيچيده اى است كه گاهى با جرم شناسى شباهت دارد و هميشه به نتايج صريح و روشن ـ كه براى همه خاورشناسان شناخته شده است و از اين رو نيازى به توضيح بيشتر ندارد ـ نمى انجامد .
به جز اين نكته كه علم الحديث مستقل اسلامى و حديث پژوهى خاورشناسان ، هر دو وجود وضع در حديث را پذيرفته اند ، ظاهرا اين دو چندان وجه مشتركى ندارند . اين از آن روست كه دليل اصلى وضع حديث در نظر اين دو گروه متفاوت است . براى حديث پژوهان مسلمان بايد ثابت شود كه يك حديث ، موضوع است ؛ حال آن كه اين براى خاورشناسان يك اصل است . ناگزير روش هاى حاصل از نقدالحديث اين دو يكسره متفاوت اند . با اين همه ، در شرايطى خاص ، مى توان تصور كرد ميان اين ديدگاه ها و روش ها آشتى برقرار شود . چنين شرايطى در حديث پژوهى خاورشناسان زمانى پديد مى آيد كه محققان غربى ، ضمن به كارگيرى روش هاى خاص خودشان ، گاهى هم به اين نتيجه برسند كه دسته ها يا بخش هاى از احاديث را مى توان با شخص پيامبر مرتبط دانست . در چنين مواردى ، تمام يا بخشى از اسناد مى تواند ابزار ارزيابى حديث باشد و اطلاعات قابل اعتمادى در باب طريق نقل حديث را در اختيار گذارد . اما قصد ما در اينجا اين نيست كه اين مطالب را پيش از اين ادامه دهيم .
در مقابل ، موضوع بحث ما در اين مقاله گزينه مقابل ، يعنى برآوردى از حديث پژوهى مستقل اسلامى است . در اينجا هم مقايسه با فن فرمان شناسى خود را نشان مى دهد . مطالعه اسناد حقوقى در آغاز عمدتا بر تميز صحيح و سقيم متمركز بود و اسنادى كه جعلى بودن آنها اثبات شده بود ، بى ارزش و بدون استفاده تلقى مى شدند . در مراحل بعدى ، توجه به پديده جعل ، به تدريج گسترش يافت . يكى از دلايل اصلى اين تحول ، آن بود كه معلوم شد شناخت دقيق خاستگاه ، نوع ، هدف و محتواى اين جعل ها ارزش مندترين معيارهاى منفى براى تمييز ميان اصيل و جعلى است ؛ مثلاً اگر جعلى بسيار خوب صورت گرفته بود ، دانستن اين نكته اهميت مى يافت كه در محيط پيدايش اين جعل ، آن عناوين فقهى جعلى احتمالاً مورد توجه خاص بوده و از اين رو ، به عنوان « جعل هاى نافذ » شهرت مى يافتند . به ندرت پيش مى آيد كه چنين اطلاعى تنها معيار يا معيار اصلى براى برملا شدن يك جعل نباشد .
حديث پژوهى مستقل اسلامى در اساس و روش هايش مسيرى مشابه با مسير فن

صفحه از 29