(التلاعب بالدين) بوده است . ۱ مشهور است اين زنادقه كه در برخى شرايط به اين كار اعتراف كرده اند ، جعل چند صد يا در واقع هزاران حديث نبوى را بر عهده گرفته اند . ۲ ابزار مورد استفاده زنادقه براى گسترش احاديث موضوع ، به گفته خودشان از اين قرار است : آنان احاديث جعلى خود را به گونه اى مخفيانه به مكتوبات راويان و عالمان مشهور و معتبر حديث وارد مى كردند (دَسَّ / يدُسُّ) . بدين ترتيب ، عالمان خوشنام و سرشناس از عاملان ترويج احاديث موضوع اطلاعى نمى يافتند ، و اين احاديث به سبب اعتبار آنان پذيرفته مى شد . ۳
علاوه بر اين ، به نوشته ابن جوزى بسيارى از احاديث نبوى را پيروان فرقه هاى غيرسنّى ۴ به هدف حمايت از عقايدشان ( نُصرَةً لِمَذهَبِهِم ) ـ كه به نظر ابن جوزى بدعت آميز بوده ـ وضع كرده اند . ۵ مى گويند در پاره اى موارد ، افرادى صريحا به انجام اين كار اعتراف كرده اند . ابن جوزى چندين نمونه از اين اعترافات را گزارش كرده كه در آنها آمده است :
چنانچه ديدگاهى را درست مى دانستيم ، براى آن حديثى وضع مى كرديم . ( كُنّا إذا رَأينا رَأيا جَعَلنا لَهُ روايةً ) . ۶
نيت خوب فاعلى سبب وضع احاديث گروه سوم است . به نوشته ابن جوزى «هدف آنان ترغيب مردم به انجام كارهاى خير و پرهيزدادن آنها از كارهاى زشت بوده است » (الترغيب و الترهيب ) . دليل كار اين گروه ، اعتقاد به آن است كه شريعت اسلامى ناقص و نيازمند اضافات است ؛ وضع حديث هاى آنان نيز صرفا به منظور ايجاد اين اضافات ضرورى انجام گرفته است . ۷
ابن جوزى برخى از كسانى را كه مرتكب چنين دورغ هايى شده اند ، نام برده است كه در زندگى شان افرادى متشرع و مقيد به رعايت آداب اسلامى و از سرآمدن پيروان سنت در دوران خود بوده اند ( أصلبُ أهل زمانه فى السنة / و أذبّهم عنها / و أقمعهم لمن خالفها ) . ۸ سخن يكى از واضعان احاديث فضايل قرآن ـ كه هنگام برملا شدن كارش در مقام توجيه خود برآمده ـ نشان مى دهد كه اقدام او كاملاً آگاهانه بوده است . وى مى گويد او چون ديده كه مسلمانان بيش از پيش به فقه و مغازى سرگرم شده اند و ديگر به قرآن توجهى ندارند ، كار خيرى را انجام داده است . ۹ دليلى كه اين گروه از واضعان حديث براى كارشان بيان مى كنند ، حسبه / احتساب است ؛ يعنى نيتى صادقانه در
1.همان ، ج ۱ ، ص۳۷ .
2.همان ، ج ۱ ، ص۳۷ ، ۳۸ .
3.همان ج ۱ ، ص ۳۷ ، ۳۸ .
4.همان ، ج ۱ ، ص ۳۸ ـ ۳۹ .
5.همان ، ج ۱ ، ص ۳۸ .
6.همان ، ج ۱ ، ص۳۸ ، ۳۹ .
7.همان ، ج ۱ ، ص۳۹ ـ۴۱ .
8.همان ، ج۱ ، ص۴۱ .
9.همان .