فقه الحديث از ديدگاه عرفا - صفحه 86

ساير مذاهب به آن اعتماد كردند.اين خود به عوامل متعددى باز مى گردد. پس چند وجهى بودن معانى قرآن مجيد امتياز ويژه اى براى مرجع بودن و صلاحيت داشتن حديث در ورود به بحث هاى مورد اختلاف به شمار آمد تا آنجا كه حديثْ پى ريزى كننده معناى آيه و يا تعيين كننده مفهوم آن از بين ساير معانى احتمالى شد. البته ما قصد نداريم كه در اين بحث وارد شويم، زيرا اينجا مجال آن نيست؛ ولى در صدد هستيم تابه اهميت ويژه حديث اشاره كنيم؛ به خصوص از جهت نگرش به آن به عنوان مبنايى بسيار روشن، قانع كننده و كافى براى كسانى كه به منظور اثبات انديشه اى در مجادله با ديگران يا بنيان گذارى مدرسه اى به آن چنگ زده و متوسل شده اند.
شايد اين سخن مبالغه نباشد كه روشنى و دلالت حديث، به ويژه در صدر اسلام، در ارائه دليل و احتجاج بر آيات قرآنى از خود آيات قرآن روشن تر و مؤثرتر بوده است، ولى اين كه آيا اين وضوح و روشنى تاكنون باقى مانده است يا نه محلّ اشكال و ترديد جدّى ماست. اگر بخواهيم اين پرسش را به صورت ديگرى بيان كنيم، اين چنين مى گوييم كه به راستى با تعدد حيرت انگيز مدارس فكرى و مذهبى و توسل همه آنها به اين منبع دينى (حديث) آيا حديث همچنان با يك احتمال واحد باقى مانده يا احتمال هاى آن نيز متعدد شده و در جاى خود، همچون قرآن مجيد، داراى وجوهى متعدد شده است؟
پاسخ ما به اين پرسش در اين گفتار شكلى معيّن به خود خواهد گرفت و آن بررسى حديث در مدرسه عرفانى است كه در حديث شناسى روشى متمايز و متفاوت را اتّخاذ كرده است؛ روشى كه از ظاهر به سوى باطن و يا محتوايى عميق تر و درونى تر از ظاهر رفته و از معنايى معمولى ـ كه ساير مدارس معرفتى آن را معمولاً مى فهمند ـ معنايى دلخواه، با ابزارى ويژه و روش هاى مختلف ساخته و پرداخته است. منظور از اين مدرسه، مدرسه عرفان و تصوّف يا مدرسه اى است كه در آن، شناخت قلبى يا شناختى كه در آن شهود يكى از مهم ترين اركان معرفتى آن، بلكه تنها راه رسيدن به شناخت حقيقى بوده و هيچ ترديدى نيز در آن راه ندارد. اين مدرسه تشكيك و ترديدهايى جدى و اساسى و نيز ايجاد زمينه تقابلى بدون پرده رانسبت به ديگر مدارس معرفتى روا داشته و مدرسه هاى عقل و فلاسفه را به جهت نزديكيشان به حقيقت پذيرفته است؛ ولى نه به حدّى كه آن را همانند مدرسه عرفان شايسته بررسى بداند. ما اين موضوع را در ضمن بررسى دو مسأله به بحث مى گذاريم:
اول . بررسى نظريه و نگرشى كه مدرسه عرفانى نسبت به حديث دارد؛ هم از آن جهت كه به آن شكل شناختى مى دهد و هم از ناحيه روشى كه براى فهم حديث به آن اعتماد كرده است.
دوم . نقد كاردبرى يا نقد تمرين هاى عملى اين مدرسه از طريق ارزيابى نمونه هاى كاربردى فهم حديث.

1. حديث در حوزه نظرى از ديدگاه عرفا

بحث از حديث در حوزه هاى عرفان نظرى دچار پراكندگى است. شايد نخستين مشكلى كه اين بحث با آن روبه روست، اين است كه اين بحث را تحت عنوان مستقلى نيافته ايم. اين فقط به اين دليل

صفحه از 104