فقه الحديث از ديدگاه عرفا - صفحه 88

كسى كه عين لفظى را كه از وحى قرآن مجيد و سنت آورده، ابلاغ كند.
از اين رو، ابن عربى در برابر مشكل نقل به معنا قد علم كرده، از پذيرش حديثى كه نقل به معنا شده است، سر باز مى زند؛ زيرا:
ناقل معنا فقط درك و فهم خود را از حديث نبوى براى ما نقل مى كند و كسى كه فقط ادراك خود را براى ما نقل كرده، در حقيقت، رسول و گوينده نفس خود بوده است و در روز قيامت مانند كسى كه وحى را آن گونه كه شنيده، ابلاغ كرده و رسالت خود را انجام داده، برانگيخته نمى شود. ۱
و در جاى ديگر از مشكل نقل به معنا چنين ياد مى كند:
ناقل معنا فقط ادراك خود را از كلام رسول خدا صلى الله عليه و آله براى ما نقل كرده است؛ در حالى كه ما خداوند متعال را به برداشت و تلقى ديگران نمى پرستيم، مگر به شرطى كه در اخبار به اتفاق و اجماع آمده است... پس همانا اين ناقل چه بسا اگر عين لفظ حديث را براى ما نقل مى كرد، شايد ما مانند، همسو يا بيشتر يا كمتر و يا حتى مغاير با آنچه را كه او دريافته است، مى فهميديم. پس سزاوارتر است كه حديث را مانند قرآن نقل كنيم. ۲
پس مشكل حديث در نزد ابن عربى بر حول دو محور مى چرخد: يكى ضعف عنصر اثبات حديث از حيث سند يا لفظ رسيده و ديگرى مشكل نقل به معنا. ولى اين موضوع تا زمانى كه حديث افاده علم و يقين مى كند، مانع استفاده از آن نمى شود. از اين رو، مى بينيم كه ابن عربى در برابر مسأله گنگ و پيچيده جاودان بودن اهل جهنم ـ كه بين درون گرايان واقع شده ـ چنين مى گويد:
زمانى كه نقل صحيح و روشنى كه ابهامى در آن نباشد، مفيد علم واقع شود، بى هيچ ترديدى مى توان با آن حكم صادر نمود. ۳
همچنين نظر صدرالمتألهين شيرازى در پيش روى ماست كه در آن نگرشى محدودكننده براى حديث مشاهد مى شود كه از اين راه مشكل ديگرى را پيش روى حديث قرار داده است؛ در آنجا كه مى گويد:
همانا مى گوييم كه دلايل لفظى افاده يقين نمى كنند؛ زيرا دلايل لفظى بر نقل لغت و نقل صرفى و نحوى بودن واژه ها استوار هستند و گزارشگران اين دلايل، پاسخ هاى خود را به حد تواتر نرسانده اند. به همين دليل، همه رواياتشان ظنّى است. همچنين دلايل لفظى مبنى بر اشتراك و عدم ذكر جزئيات و عدم تحريف به زياده و نقصان و عدم تقديم و تأخيراند، در حالى كه همه اينها جزء امور ظنّى هستند. ۴
اين نزديك به آن چيزى است كه آية اللّه جوادى آملى در سخن خود درباره تفسير قرآن به وسيله سنّت از آن ياد كرده است؛ در آن جايى كه اشاره كرده است كه در سنّت ويژگى هايى است. اين

1.الفتوحات المكيّة، ج۱، ص۳۴۷.

2.همان، ج۲، ص۴۰.

3.همان، ج۴، ص۴۱۵.

4.تفسير القرآن الكريم، ج۱، ص۳۷۵.

صفحه از 104