خاورشناسى و حديث - صفحه 109

شپرنگر از كتابى كه به عنوان نماينده كتابشناسى اثر سرهانرى اليوت ۱ (1808 ـ 1853م) در 1849م، براى نشان دادن مورّخان مسلمان انتشار يافته بود، استفاده كرد و به نسخه هاى خطى زيادى دست يافت.
وى مدت هجده ماه از 1848 تا 1849م، در دهلى، مَدْرَس و لكهنو اقامت كرد و از 1848م، منشى انجمن آسيايى كلكته گرديد و در كتابخانه آن به مطالعه پرداخت و با كمك و راهنمايى يك دانشمند هندى با كتاب هاى زيادى آشنا شد.
همچنين به واسطه كتاب ويليم ناساوليز ۲ (1825 ـ 1889م) با موضوع فرهنگ فنى اصطلاحاتى كه در علوم مسلمانان به كار رفته، به كتاب هاى خطى بسيار ديگرى راهنمايى شد و آنچه را كه مى پسنديد، خريدارى كرد. شپرنگر در هندوستان به نسخه زيبايى از قرآن و تفسير الكشّاف زمخشرى دست يافت و آن را در سال هاى 1856 تا 1862م، با چاپ سنگى انتشار داد. همچنين فهرست نسخه هاى خطى فارسى و عربى و هندوستانى كتابخانه هاى شاهى، شپرنگر را به كتاب هاى اسلامى و فارسى و هندوستانى رهبرى كرد.
مطالعات شپرنگر به تاريخ صدر اسلام اختصاص دارد. وى با خريدن سيره ابن هشام، الطبقات ابن سعد، فتوح الشام واقدى، قسمتى از سالنامه طبرى، سيره نبوى ابن عبدالبر، تاريخ ابن اثير، تاريخ ابن حجر عسقلانى، يك اثر پر مغز و ارزنده و تحقيقى در سه جلد، درباره تاريخ زندگانى حضرت خاتم الانبياء با همكارى پروفسور نولدكه آلمانى در 1861م، نوشت كه از نظر علمى مورد توجّه دانشمندان اسلام شناس واقع گرديد. ۳
وى براى نگارش كتاب مزبور نه تنها به منابع اصلى مراجعه كرده، بلكه زندگانى پيامبر اسلام توماس كارلايل (1795 ـ 1881م) و ديگر مورّخان اروپايى را هم مورد توجّه و مراجعه قرار داده است. از كارهاى ديگر وى در حوزه حديث، چاپ كتاب الاصابة في تمييز الصحابة ابن حجر و الاستبصار شيخ طوسى است. ۴

1.عنوان كتاب اليوت عبارت بود از: Bibliography Index to the Historians of Muhammadan India herausgegebene und aarbeitete dann an einerUebersetzung der wichtigsten Quellen.(۱۸۶۷ - ۸۷۷).

2.W.Nassaulees

3.كتاب مزبور با عنوان زندگانى و تعليمات حضرت محمد صلى الله عليه و آله به چاپ رسيد: Das leben und die tehre des Mohammeds. Berlin (۱۸۶۹) ۳ Bde. از اين كتاب يك دوره در كتابخانه ملى تهران موجود است و تحت شماره هاى ۹۲۴ تا ۹۲۶ ثبت شده است. ( فرهنگ خاورشناسان مشهور، ج۲، ص۶۵۰)

4.حركة الاستشراق، ص۱۸۴ ـ ۱۸۷؛ فرهنگ خاورشناسان مشهور، ج۲، ص۶۴۸ ـ ۶۵۱ ؛ المستشرقون، ج۲، ص۶۳۱ .

صفحه از 134