درنگى در منابع مكتوب الايضاح - صفحه 138

از خانواده هاى اسماعيلى مذهب بوده ، سپس به دانشگاه توبينگن آلمان انتقال يافته و بعدها دكتر سيّد حسين مدرسى طباطبايى تصويرى از آن را به ايران ( كتابخانه آية اللّه مرعشى نجفى ـ قم ) آورده است . ۱ اين تصوير مورد استفاده برخى از دانشمندان حديث شناس قرار گرفته ، ۲ از جمله دكتر مدرسى طباطبايى خود در كتاب تازه انتشارش ( ميراث مكتوب شيعه از سه قرن نخستين هجرى ) از آن بهره برده و بدان ارجاع داده است . ۳ در سال هاى اخير ، آقاى محمّدكاظم رحمتى بخش برجاى مانده الايضاح را بر اساس همين نسخه به چاپ رسانيده ( ميراث حديث شيعه ، دفتر دهم ، ص 35 ـ 218 ) و با عام ساختن نفع آن ، محقّقان حديث شيعى را رهين همّت خويش نموده است . نسخه متأخّر الايضاح چندان صحيح و عارى از افتادگى ها و اغلاط نيست و چنين مى نمايد كه همانند يك متن عادى استنساخ شده و دقّتى كه بايسته روايت و كتابت حديث است در آن به كار نرفته ، افزون بر آن كه نسخه اساس آن هم گويا از اين كاستى ها بركنار نبوده است . ۴ با اين همه ، وجود همين نسخه نيز بسيار مغتنم است .

الايضاح و كتابشناسى كهن شيعى

قاضى نعمان در الايضاح ، بر خلاف ديگر آثارش ، احاديث را به صورت مسند نقل كرده است ؛ امّا آنچه كه به اين كتاب اهميّتى ديگرگون مى بخشد ، آن است كه قاضى نعمان در الايضاح تصريح مى كند كه احاديث را در كتاب هاى راويان از اهل بيت ديده و از آن كتاب ها نقل مى نمايد . ۵
وى در جاى جاى الايضاح از اين كتاب ها نام مى برد ، به سند آن اشاره مى كند و سپس به نقل حديث مى پردازد . اين امر ، تأييدى است بر اين نكته كه حديث نامه هاى كهن ، احاديث خود را از كتاب هاى پيشين برگرفته اند و سند نقل حديث در آنها ، در بسيارى موارد ، سند نقل از كتاب است و نه نقل شفاهى روايات . بيشتر كتاب هاى معتمد ـ كه عالمان متقدّم شيعى مانند كلينى و صدوق احاديث كتب خود را از آن برگرفته اند ـ اينك موجود نيست ، ولى در روزگار آنان به گونه مستقل موجود بوده است . امّا شايان توجّه است كه قاضى نعمان آشكارا به نقل از كتاب هاى پيشين اشاره مى كند و از آن كتاب ها نام مى برد ؛ حال آن كه كلينى و صدوق تنها سندِ خود از كتاب را ياد كرده اند و به مؤلّف و كتاب اشاره اى ننموده اند . گفتنى است كه ظاهرا قاضى نعمان اين كتاب ها را به صورت «وجاده» و بر اساس نسخه مشهور در زمان و مكان خود به دست آورده و به نقل از آنها پرداخته است ؛

1.همان ، ص ۵۹ و پانوشت ۳ همان جا .

2.همان ، ص ۶۰ ، پانوشت ۱ .

3.براى نمونه ، ر . ك : ميراث مكتوب شيعه در سه قرن نخستين هجرى ، ص ۴۴۷ ـ ۴۴۸ .

4.براى نمونه ، ر . ك : الايضاح ، ص ۶۶ ، پانوشت ۲ .

5.ر . ك : همان ، ص ۸۰ ، ۸۳ ، ۸۵ ، ۹۰ ، ۹۱ ، ۱۰۳ ، ۱۱۱ ، ۱۲۰ ، ۱۲۹ ، ۲۱۲ . گاه مى گويد كه در كتاب هاى راويان اهل بيت مطلبى در باب موضوعى خاص نديده است (ص ۱۸۸) ، گاه نيز به اشتباه ناقلان اشاره مى كند (ص ۸۳) و گاه با تعبير «روى» به روايات ضعيف توجّه مى دهد (ص ۷۵ و ۷۹) .

صفحه از 146