و دست آخر، ابن نديم ۱ اين قرائت را به ابن شنبوذ (م328ق) نسبت مى دهد. ۲
بار ديگر، اين نمونه و نحوه نقل قرائت منسوب به ائمه عليهم السلام در التبيان نشان مى دهد كه شيخ طوسى نه مانند مفسران و محدّثان اخبارى اين رايات را نشانه تحريف قرآن دانسته و نه به كلى از ذكر اين روايات خوددارى ورزيده است. عمل او در استفاده تفسيرى از مضمون برخى از اين روايات مهم ترين ويژگى تفسيرى التبيان در بيان روايات تحريف يا اختلاف قرائات منسوب به ائمه عليهم السلام است. با توجه به نظريه شيخ طوسى مبنى بر عدم تحريف قرآن ـ كه در ابتداى تفسير خود ۳ و به تأسى از شريف مرتضى آن را مطرح مى كند ـ بايد نتيجه گرفت كه از نظر شيخ طوسى نقل اختلاف قرائات، چه از جانب قاريان معروف هفت گانه و ده گانه و چه منسوب به ائمه اطهار عليهم السلام نمى توانسته دالّ بر تحريف قرآن باشد. يك سده بعد، امين الأسلام طبرسى تمام اين روايات را در بخش اختلاف قرائات تفسير خود مجمع البيان لعلوم القرآن گنجانده است.
تكمله: درباره سيارى و كتاب القراءات وى
كتاب القراءات از احمد بن محمّد بن سيّار (ابوعبداللّه الكاتب البصرى)، معروف به سيّارى است. ۴ طوسى اين اثر وى را كتاب القراءة ۵ مى نامد. تقريبا تمام رجاليان شيعه در تضعيف وى ـ كه از اصحاب امام هادى عليه السلام و امام حسن عسكرى عليه السلام به شمار مى آيد ۶ ـ متفق القول اند. از تاريخ ولادت و وفات او به درستى اطلاعى در دست نيست. تنها ابن حجر ۷ وفات وى را در اواخر قرن سوم هجرى دانسته است. اين تاريح كمى نادرست مى نمايد؛ زيرا اولاً محمّد بن حسن صفار قمى (م290ق) در بصائر الدرجات، و احمد بن خالد برقى (م274ق) در المحاسن با واسطه و گاه بدون واسطه از او نقل مى كنند. ثانيا بنابه نقل طوسى، ۸ وقتى در نامه اى از امام جواد عليه السلام (195 ـ 220) درباره سيّارى پرسيده مى شود، ايشان مى فرمايند:
او در جايگاهى كه براى خود ادعا مى كند قرار ندارد؛ به او چيزى نپردازيد.
اين نقل چنانچه صحيح باشد، ۹ نشان مى دهد كه سيارى در زمان وفات امام جواد عليه السلام به سال
1.الفهرست، ص۳۴.
2.مقايسه كنيد: الكنى و الألقاب، ج۱، ص۳۳۲ كه با نقل اين قرائت از ابن شنبوذ، به عكس ديگران وى را بسيار مدح مى كند.
3.التبيان، ج۱، ص۳.
4.. رجال النجاشى، ص۸۰.
5.الفهرست، ص۶۶ .
6.ابن ادريس حلى در السرائر (ج۳، ص۵۶۸) وى را، به اشتباه، از اصحاب امام موسى كاظم و امام رضا عليهماالسلام به شمار مى آورد. اين اشتباه بعدها در جواهر الكلام (ج۱۳، ص۲۷۶) هم تكرار شده است.
7.لسان الميزان، ج۱، ص۲۵۲.
8.اختيار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۶۵ .
9.علت ترديد در صحت انتساب اين نامه به امام جواد عليه السلام آن است كه هيچ يك از رجاليان امامى از هم عصرى وى با امام جواد عليه السلام سخن نگفته، اما غالبا بر مصاحبت او با امام هادى عليه السلام و امام عسكرى عليه السلام تصريح كرده اند.