اختلاف قرائت يا تحريف قرآن - صفحه 4

مهم تر از اين، بايد به برخى از اصحاب ائمه اشاره كرد كه تأليف مستقلى در زمينه قرآن، تفسير يا حتى قرائات قرآن فراهم آورده اند.
آغاز ادبيات نوشتارى شيعه ر ا تقريبا مى توان به اواخر دوره اموى و در ميانه قرن دوم هجرى نسبت داد. در آن روزگار، ثبت مسموعات حديثى در دفاتر از سوى راويان حديث، از جمله راويان شيعى كمابيش آغاز شده بود. اندكى پس از آن نيز تدوين كتاب هاى فرم يافته ترى درباره علوم قرآنى و فقه هم آغاز شد. ۱ قديم ترين آثار قرآنى و تفسيرى شيعه را مى توان به دو دسته مجزّا از نظر زمانى تقسيم كرد: نخست تفسير شيعه در عصر ائمه (تا آغاز غيبت صغرى) و دوم تقسير شيعه در دوره تدوين (از آغاز غيبت صغرا تا پايان قرن چهارم). مجموعه اين دو مرحله را در مقايسه با تحولات تفسيرنگارى شيعه در قرن پنجم در بغداد، مى توان «تفسير پيش ـ طوسى» ناميد.
تفسير شيعه در عصر ائمه ناقلان و حاملان مختلفى داشته است. گاه در ميان ايشان برخى از چهره هاى بسيار معروف شيعى را مى يابيم كه تراجم نگاران شيعه آنها را در تمام يا بخشى از زندگى شان، متعلق به جريان معروف به اماميه نمى دانند؛ مثلاً زياد بن منذر، معروف به ابوالجارود زيدى، ابوالحسن على بن ابى حمزة البطائنى و ابومحمّد حسن بن على بن ابى حمزة البطائنى هر دو واقفى، و احمد بن محمّد سيارى بصرى و محمّد بن عيسى بن عبيداليقطينى از غلات دانسته شده اند. ۲ در مقابل، برخى چون جابر بن يزيد جعفى (م 128ق)، ابان بن تغلب (م141ق) و ثابت بن دينار، معروف به ابوحمزة الثمالى (م148 تا 150ق)، از جمله ناقلان تفسيرى اند كه همواره در ميان رجاليان شيعه از مدح و تمجيد برخوردار شده اند.
محتواى تفاسير شيعه را، چه در عصر ائمه و چه در دوره تدوين، مى توان به سه بخش مجزا تقسيم كرد: الف. روايات اختلاف قرائات و مصاحف، ب. روايات قرآن شناخت يا به اصطلاح، روايات علوم قرآنى، ج. رواياتى كه به تفسير آيات مى پردازند و ما آنها را در اين جا روايات تفسيرى مى ناميم. در دسته نخست، كم ترين تعداد روايات تفسيرى شيعه جاى مى گيرند و دسته سوم بيشترين حجم روايات را در خود جاى داده است. در اين نوشتار، تنها به بررسى دسته نخست نيز تلاش شيخ طوسى در برخورد با اين روايات خواهيم پرداخت.

1.ميراث مكتوب شيعه ...، ص۱۱.

2.اين گونه انحراف هاى مذهبى در بسيارى موارد، سبب كنار گذاشتن روايات فقهى يا تفسيرى چنين كسانى نشده است؛ به عنوان مثال، شيخ طوسى (الفهرست، ص۵۴) درباره اسحاق بن عمّار ساباطى مى گويد «وى صاحب يك اصل و نيز فطحى [قائل به امامت عبداللّه بن جعفر بن محمّد] است؛ با اين همه، موثق است و اصل او از كتاب هاى مورد اعتماد ماست». نيز براى نقل روايات تفسيرى على بن ابى حمزة البطائنى در تفاسير و منابع حديثى شيعه، ر.ك:ميراث مكتوب شيعه...، ص۲۳۴ ـ ۲۳۶. نمونه ديگر ابوالجارود است؛ با آن كه «وى از اصحاب امام باقر بود، اما با قيام زيد بن على به وى گراييد و زيدى شد» (رجال النجاشى، ص۱۷۰). طوسى در تفسير خود، التبيان، تنها و تنها روايات وى را از ميان روايات شيعه با ذكر نام راوى نقل مى كند. برخى چون آقابزرگ تهرانى (الذريعة، ج۴، ص۲۵۱) معتقدند وى اين تفسير را در زمان استقامتش تدوين كرده است.

صفحه از 18