ولايت نامه اميرالمؤمنين علیه السلام - صفحه 288

جبلّى آن حضرت بود ، دست هاى او را برگشوده ، فرمود كه : «چون به اميدى قدم در اين راه نهاده اى ، بر خيز ودل تنگ مدار واين تيغ را برداشته ، مقصودى كه در خاطر دارى ، از من برآر» .
آن بى مروّت ، فرصت غنيمت دانسته ، در دَم ، آن تيغ دودَم را بالاى سر برآورد وقصد سر مبارك آن سرور كرد وآن صاحب كَرَم نامدار ، در زير آن ذوالفقار به زانو درآمد وآن مُدبِر خاكسار ، به گرد سر آن سرافراز كامكار برآمد . در اين حالت ، جبرئيل امين از پيش حضرت ربّ العالمين نزد حضرت سيّد المرسلين رسيد وسلام مَلَك علام رسانيد . ( نظم ) :

پيام آورد كاى شاه شرفناكسلامت مى رسانَد ايزد پاك
ومى فرمايد كه : لحظه اى در مقام رفيعى جا كن وشمه اى از حكمت هاى نامتناهى ما تماشا كن .
پس در ساعت ، به حكم الهى پر با فَر خود را برافراشت وجميع حجاب ها را از مابين نبى و ولى برداشت وگفت كه : اى صدرنشين صفّه « لى مع اللّه »! ۱ ببين كه آن مخصوص به نص « إنّما وليّكم اللّه » ۲ با دشمن خود در چه بازار است وكَرَم وشجاعتش را ملاحظه كن كه چه مقدار است .
همين كه حضرت خير البشر نظر به طرح آن منصوبه انداخت ، مضطرب شده ، دست دعا به جانب آسمان برافراخت واز حضرت حكيم وَدود ، حفظ وحراست آن منبع جود را مسئلت فرمود . فى الحال ، از تأثير دعا ، دست وتيغ رعد در روى هوا خشك مانْد وچون علاج ديگرش در دست نمانْد هم به آن حضرت متوسّل گشته ، آن معدن مروّت را به معاونت خود خوانْد . از آن جا كه كَرَم بى نهايت ، [ خصلت ]آن

1.سوره مائده ، آيه ۵۵ .

2.بحار الأنوار ، ج۷۹ ، ص۲۴۳ .

صفحه از 303