حكم شرعى وضع حديث - صفحه 24

4 ـ 4. برخى از اهل رأى. ۱
اين، علاوه بر گروه ها و افرادى است كه به اغراض و علل ديگرى كه كلاً دنيوى و كاسب كارانه يا تخريبى و مانند آن بوده و هيچ دغدغه شرعى در اين خصوص نداشته اند، به وضع حديث مى پرداختند.
بايد متذكر شد كه چه با توجيه و چه بدون آن و چه به تعمد يا بدون آن، احاديث جعلى، مخدوش و مشكوك نزد تمام فرق مسلمان وجود دارد. لذا عملاً نمى توان دست اندركاران جعل حديث را در گروه هاى چهارگانه ـ كه بيشتر شبيه به فهرست گروه هاى مخالف مذهبى اكثريت اهل حديث هستند ـ منحصر كرد.

5 . توجيهات قايلان به وضع حديث و جواب آنها

از قايلان به جواز وضع حديث دلايلى براى توجيه تجويز وضع حديث، نقل شده است كه معمولاً براى «مقيد كردن» دروغ بستن بر پيامبر صلى الله عليه و آله است؛ نه اين كه به طور مطلق دروغ بستن به پيامبر صلى الله عليه و آله را پذيرفته باشند. با اين وجود، اين توجيهات با انتقادها و اعتراض هاى شديدى روبه رو شده و اكثر قريب به اتفاق علماى مسلمان به بداهت بطلان رويكرد، يعنى افترا و دروغ بستن بر معصوم به دليل و توجيهى، قايل شده و ثابت كرده اند كه توجيهات وضع، مبناى درستى نداشته و ادله منقول و معقول، آنها را رد مى كند. ۲
البته اين توجيهات به قايلان جواز وضع حديث منسوب اند، اما چنين انتسابى را نمى توان به قطع ثابت كرد، چه اين توجيهات در كتب مخالفان آنها ذكر شده است و ممكن است كه اين توجيهات يا برخى از آنها پرداخته مخالفانى كه متصدى پاسخگويى بدانها نيز هستند، باشد.
1 ـ 5 . نقل شده كه كراميه بر آن بودند كه مى توان حكمى را كه ثواب و عقايى بدان متعلق نيست، به قصد تشويق مردم به طاعت و بازداشتن آنها از معصيت (بيشتر از مقوله فضايل اعمال)، به نام پيامبر صلى الله عليه و آله جعل كرد. ۳ چنين توجيهى مى تواند از سوى زهاد قايل به وضع نيز مطرح شده باشد.
در بطلان اين توجيه ـ كه تقريبا بهترين توجيه جعل حديث و مبتنى بر مصلحت عمومى است ـ گفته شده است:
1 ـ 1 ـ 5 . ترغيب و ترهيب از جمله احكام شرعى است و جعل احكام شرعى نيز عين تعمد دروغ بر پيامبر صلى الله عليه و آله است ۴
كه حكم آن در بالا گفته شد.
2 ـ 1 ـ 5 . حديث متواتر از پيامبر صلى الله عليه و آله : «من كَذِبَ علىّ متعمّدا فليتبوء مقعده من النار»، ۵ بر نفى

1.الرعاية، ص۱۶۳؛ الرواشح، ص۱۹۹؛ الموضوعات، ج۱، ص۹۴ـ۹۵.

2.مقباس الهداية، ج۱، ص۴۰۶؛ اصول الحديث، خطيب، ص۴۲۸.

3.الموضوعات، ج۱، ص۹۶.

4.فتح البارى، ج۱، ص۱۷۸.

5.حديث فوق بدين لفظ و به الفاظ مشابه، اما با يك مضمون وارد شده است؛ مانند: «من كذب علىّ متعمّدا أو ردّ شيئا اُمرتُ به فليتبوء بيتا فى جهنّم»، «ان الذى يكذب علىّ يبنى له بيتا فى النار»، «تحدّثوا عنّى و لا حرج، فمن كذب علىّ متعمّدا فليتبوّء مقعده من النار»، «ان كذبا علىّ ليس ككذب على أحد فمن كذب على متعمدا فليتبوأ مقعده من النار»، «لاتكذبوا على فانه من كذب يلج النار (يا: ... فليلج النار)»، «من تعمد على كذبا فليتبوأ مقعده من النار»، «لا تكذبوا علىّ فانّه من كذب علىّ فليتبوء مقعده من النار»، «من يقل علىّ ما لم أقل فليتبوء مقعده من النار»، «سيكون فى آخر أمّتى أناس يُحدّثونكم بما لم تسمعوا أنتم و لا آباؤكم فايّاكم و ايّاكم و ايّاهم لا يضلّونكم و لا يَفتِنوكم»، «ان كذبا علىّ ليس ككذب على أحد فمن كذب علىّ متعمّدا فليتبوا مقعده من النار»، «لا تكذبوا علىّ فانه ليس كذب علىّ ككذب على أحد»، «من قال علىّ ما لم فقد تبوأ مقعده من النار»، «اياكم و كثرة الحديث عنى فمن قال عنى قال عنى فلا يقولن الا حقّا و صدقا فمن قال علىّ ما لم أقل فقد تبوأ (معقده؟) من النار»، «من كذب على فهو فى النار»، «ان أفرى الفرى من قوّلنى ما لم أقل و من أرى عينيه ما لم تر و من ادعى الى غير ابيه»، «ان من الكبائر أن يقول الرجل علىّ ما لم أقل»، «عليكم بالقرآن و انكم سترجعون الى قوم يشتهون الحديث عنى فمن عقل شيئا فليدث به و من افترى علىّ مقعده فى جهنم» (از خطبه حجة الوداع). ... . همچنين اين حديث در اين لفظ و الفاظ مشابه، به طرقى متواتر از خلفاى چهارگانه، سعد بن أبى وقاص، سعيد بن زيد بن عمرو بن نفيل، طلحة بن عبيداللّه ، زبير بن عوام، عبدالرحمن بن عوف و ابوعبيدة عامر بن جراح (معروف به عشره مبشرين) و نيز از أنس، أبوهريره، أبوسعيد، مغيره، عبداللّه بن عمرو، وائلة و جابر بن عبداللّه ، حذيفه بن يمان، رافع بن خديج، زيد بن ارقم، زيد بن ثابت، سلمان فارسى، ابن عباس، زبير، عمار ياسر، معاذ بن جبل، معاويه، أبوسعيد خدرى، أبوموسى أشعرى، عائشه و ... وارد شده است. (تدريب الرواى، ج۲، ص۱۷۷ ـ ۱۷۸؛ فتح البارى، ج۲، ص۱۸۰ ـ ۱۸۱؛ قواعد التحديث، ص۱۷۲؛ الموضوعات، ج۱، ص۵۵ ـ ۹۲؛ المسند، ابن حنبل، ج۱، ص۴۷، ۶۵ ، ۷۸، ۸۳ ، ۱۳۰، ۱۳۱، ۱۶۵، ۱۶۷، ج۲، ص۳۲۱، ۳۴۹، ج۵ ، ص۲۹۷ و مواضع ديگر؛ الصحيح، مسلم، ج۱، ص۷، ۹، ۱۰، ج۸ ، ص۲۹۹؛ صحيح البخارى، ج۱، ص۳۵؛ المستدرك على الصحيحين، ج۱، ص۷۷، ۱۰۳، ۱۱۱، ۱۱۲، ج۲، ص۱۳۸، ج۴، ص۲۹۹ و جاهاى ديگر؛ السنن، ترمذى، ج۳، ص۳۵۷، ج۴، ص۱۴۲، ۱۴۷، ۲۶۸؛ السنن، ابن داود، ج۲، ص۱۷۷؛ طرق حديث من كذب علىّ متعمدا، تمام صفحات؛ نيز، من لا يحضره الفقيه، ج۳، ص۵۶۹ ، ج۴، ص۳۶۴؛ بحارالأنوار، ج۲، ص۱۱، ۱۶۰، ۲۱۲، ج۲۰، ص۳۴۵، ۳۶۱، ج۳۰، ص۳۵۰، ج۳۲، ص۳۱۴ و ...؛ الكافى، ج۱، ص۶۲ ؛ وسائل الشيعة، ج۱، ص۱۵، ج۱۲، ص۲۴۹، ج۱۳، ص۲۴۹، ج۱۵، ص۳۳۷، ج۲۷، ص۲۰۷ و ...). درباره طرق اين حديث نظريات مختلفى ابراز شده و آن را تا چهارصد طريق از صحابه (كه تا دويست صحابه شمارش كرده اند) و غير آن با سندهاى صحيح، حسن، ضعيف و ساقط رسانده اند، (تدريب الرواى، ج۲، ص۱۷۷؛ فتح البارى، ج۲، ص۱۸۱؛ الموضوعات، ج۱، ص۵۵ ـ ۹۲؛ قواعد التحديث، ص۱۷۳؛ طرق حديث من ...، تمام صفحات؛ صحيح مسلم بشرح النووى، ج۱، ص۶۸) و در نهايت، اين حديث را متواتر دانسته اند، بلكه ـ همچنان كه شهيد ثانى مى گويد ـ شايد بتوان گفت كه تنها حديث متواتر است يا (به قول عجاج) تنها حديث متواتر لفظى است (مقدمه ابن الصلاح، ص۱۶۳؛ تدريب الراوى، ج۲، ص۱۷۷؛ الرعاية، ص۶۸ ـ ۶۹ ؛ قواعد التحديث، ص۱۷۲ و ۱۷۳؛ اصول الحديث، خطيب، ص۳۰۱).

صفحه از 32