همگونى اُمّت‏ها از نگاه كتاب و سنّت - صفحه 40

مشهور عالمان اسلامى حايز اعتبار فقهى است ۱ و سيره عقلا نيز بر اعتماد بر آن استوار است؛ زيرا موجب وثوق، و احيانا مفيد اطمينان است.
توضيح اين كه اسناد حديث اگر از سه، يا دو طريق بيشتر باشد ۲ ، حديث مستفيض ناميده مى شود و هر چه تعداد طُرق فزون تر باشد، استفاضه اش بالاتر مى رود و وثوق يا اطمينان بيشترى پديدار مى سازد، تا جايى كه از حدّ استفاضه فراتر رود و به حدّ تواتر برسد، كه خود، به لحاظ كثرت طرق، موجب قطع و يقين گردد.
دو. نگاه آحادى: در اين نگاه، براى دريافت ميزان اعتبار احاديث ياد شده، لازم است نكاتى مورد عنايت قرار گيرد:
1 . روايت اوّل را صدوق با لسان احراز در كتاب من لايحضره الفقيه آورده است. چنان كه ملاحظه نموديد، او در اين كتاب با تعبير «قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله » ـ كه حاكى از احراز صدور روايت است ـ به نقل آن مى پردازد.
مشهور فقيهان و رجاليان شيعه آن دسته از روايات مرسلى را كه صدوق در اين كتاب با لسان احراز آورده باشد، معتبر مى شمارند؛ ۳ زيرا او خود در مقدّمه اين كتاب عبارتى دارد كه هم وجه حذف اسانيد رواياتش را بيان مى كند و هم صريحا حكم به اعتبار و صحّت آنها مى نمايد. ۴
بر اين اساس، اسانيد اين حديث از نظر مرحوم صدوق معتبر و صحيح است، ليكن او آنها را در اين كتاب فقهى حديثى به ضرورت اختصار، حذف نمود.
وانگهى مبانى صدوق در صحّت و اعتبار حديث، همان مبانى مشهور قدماى از فقيهان و عالمان شيعه است. ۵ بنابراين سخن صدوق، به عنوان رييس المحّدثين، و سخت گيرى لازم وى در حكم به صحّت حديث، نتيجه منطقى اش جز همين مبناى مشهور نخواهد بود.

1.ر. ك: قوانين الاصول، ص۴۲۸ ـ ۴۲۹.

2.ر. ك: الرعاية في علم الدراية، ص۶۹ ؛ الدراية في علم مصطلح الحديث، ص۱۵ ـ ۱۶.

3.جاى بحث از دلايل اين نظريه دانش هاى فقه و درايه است؛ ليكن در ادامه، اشاره اى به وجه اعتبار اين مبنا مى كنيم.

4.گزيده عبارت صدوق در مقدّمه كتاب من لايحضره الفقيه: «سألني [ الشريف محمّد بن الحسن بن اسحاق بن الحسن بن الحسين بن اسحاق بن موسى بن جعفربن محمد ... عليهم السلام ] أن اصنف له كتابا في الفقه ... والحلال والحرام، والشرايع والاحكام، موفيا على جميع ما صنفت في معناه واترجمه بـ كتاب من لا يحضره الفقيه ليكون إليه مرجعه وعليه معتمده، وبه أخذه... فصنّفت له هذا الكتاب بحذف الاسانيد لئلا تكثر طرقه وإن كثرت فوائده، ولم أقصد فيه قصد المصنفين في إيراد جميع مارووه، بل قصدت إلى إيراد ما اُفتي به وأحكم بصحّته وأعتقد فيه أنه حجة فيما بيني وبين ربي ـ تقدس ذكره وتعالت قدرته ـ وجميع ما فيه مستخرج من كتب مشهورة، عليها المعول وإليها المرجع... من الاصول والمصنفات التي طرقي إليها معروفة في فهرس الكتب التي رويتها عن مشايخي وأسلافي ـ رضياللّه عنهم ـ وبالغت في ذلك جهدي، مستعينا باللّه ، ومتوكلاً عليه» (كتاب من لايحضره الفقيه: ج۱ ص۲).

5.ر. ك: اصول علم الرجال، ص۶۳ ـ ۷۱.

صفحه از 52