شناسايى يك راوى مشترك - صفحه 88

چنين قضاوت مى كند:
از روايات غياث چنين بر مى آيد كه وى از عامه يا زيديه باشد. ۱
ـ حسن بن على لؤلؤى در سند روايت يكى از تفاسير مأثور شيعه نيز قرار دارد ۲ كه «جعفر بن محمد الفزارى» راوى اوست. فَزارى دروغگويى است كه رواياتش ترك و كنار نهاده شده است. وى علاوه بر فساد در حديث، در مذهب نيز فاسد است و از شيوخ ضعيف و مجهول روايت مى كند. به قول ابن غضايرى همه عيب و نقص هاى ضعفا در اين راوى جمع است. ۳
ج. زيدان بن عمر: اين فرد كتاب مقتل اميرالمؤمنين عليه السلام را از غياث بن ابراهيم روايت كرده است. او فردى مهمل است، زيرا حتى نام وى در كتب رجالى ثبت نشده است و تنها در برخى سندهاى شيعه يا اهل سنت حضور دارد؛ از جمله در اين سند:
قال حدثنى أبى قال: نا زيدان بن عمر البخترى، ۴ قال: غياث بن ابراهيم، عن الاجلح بن عبداللّه كندى، قال: سمعت زيد بن على وعبداللّه بن حسن وجعفر بن محمد ومحمد عبداللّه بن الحسن يَذكُرون تَسميةَ من شَهِدَ مع على بن ابى طالب من اصحاب رسول اللّه صلى الله عليه و آله ... . ۵
راويان اين سند براى ذكر اسامى شهدايى از صحابه ـ كه همراه على عليه السلام بودند ـ به سخن زيد بن على استناد مى كنند. آنان برخى از فرزندان امام حسن و امام حسين عليهماالسلام، عبداللّه بن حسن (احتمالاً پدر نفس زكيه)، جعفر بن محمد (احتمالاً امام صادق عليه السلام ) و محمد بن عبداللّه بن حسن (احتمالاً نفس زكيه) را هم رديف زيد بن على نام مى برند. اين از اعتقادات زيديه است كه امامت را در هر يك از پسران فاطمه عليهاالسلامكه عالم، زاهد، شجاع و سخى باشد، اعم از فرزندان حسن عليه السلام يا حسين عليه السلام ، جايز مى دانند.
د . اسماعيل بن ابان ابواسحاق ۶ وراق (م216ق) ۷ : وى راوى كتاب غياث بن ابراهيم در طريق

1.طرائف المقال، ج۱، ص۲۴۷.

2.تفسير القمى، ج۲، ص۲۹۵.

3.الرجال، ابن غضايرى، ص۴۸، ش۲۷. نجاشى نيز پس از توضيح وضعيت رجالى فَزارى، از اين كه اساتيد ثقه اى مثل ابوعلى بن همّام و ابوغالب زرارى از اين راوى نقل مى كنند، اظهار تعجب مى كند (رجال النجاشى، ص۱۲۳، ش۳۱۳).

4.در ضبط نام زيدان بن عمر اضطراب وجود دارد. «البحترى»، «المبحترى»، «زيد بن عمر»، «زيدان بن عمرو» از ضبط هاى ديگر نام اين راوى است.

5.تاريخ بغداد، ج۱، ص۲۱۷.

6.يادآورى مى شود كه در طريق نجاشى نام اين راوى «اسماعيل بن ابان بن اسحاق وراق» ضبط شده است كه با توجه به ديگر كتاب ها و اسناد ـ كه همگى «ابواسحاق» به جاى «ابن اسحاق» گزارش كرده بودند ـ اين ضبط برگزيده شد.

7.گفتنى است راوى ديگرى با نام اسماعيل بن ابان ابواسحاق غنوى الخياط (الحناط) (م۲۱۰ق) (رجال الطوسى، ص۱۶۷) در مكتب كوفه وجود داشته كه به شدت تضعيف شده است (ر. ك: تاريخ الصغير، ج۲، ص ۳۰۸). با اين همه، تصريح به لقب وراق در طريق نجاشى قرينه اى است كه نشان مى دهد اسماعيل خياط نمى تواند راوى مورد نظر باشد.

صفحه از 92