مُصَنَّف عبدالرزّاق صنعانى - صفحه 107

امر، من گسترده ترين منبع وى، يعنى نقل هاى او از عطاء بن أبى رَباح را انتخاب كرده ام. در ابتدا، قابل توجه است كه اين مطالب از دو سبك (ژانر) مختلف متنى تشكيل شده اند كه با فراوانى تقريبا يكسان ظاهر مى شوند. نيمى از اين مطالب را مى توان به عنوان «پاسخ» مسائل )responsa( و نيم ديگر را به عنوان «املا» )dicta( طبقه بندى كرد. مرادم از پاسخ، جواب هايى است كه عطاء به سؤال هاى خود ابن جُريج يا هر كس ديگرى، بانام يا بى نام، مى دهد. «املا» هم به آن دسته از اظهارات عطاء مى گويم كه مسبوق به سؤال نيستند. هر دو سبك متضمن «رأى»هاى خود عطاء يا رواياتى از ديگران (احاديث، آثار)اند.
بيشتر «پاسخ»ها متشكل از جواب هاى عطاء به سؤال هاى خود ابن جُريج است. سؤال هاى افراد مجهول به ده درصد هم نمى رسد و سؤال هاى طرح شده از جانب افراد ديگر ـ كه نامشان آمده ـ بسيار نادرند. در «پاسخ»ها، رأى هاى خود عطاء غلبه دارد؛ در حالى كه فراوانى روايات در اين سبك، تنها ده درصد است. در «املا»ها، تفاوت اين قدر فاحش نيست؛ در اين جا نسبت رأى به احاديث هفتاد به سى است. از مقايسه نسبت بين اين دو نوع سبك عمده در مطالب عطاء، (پنجاه: پنجاه) با مطالب ديگر مشايخ مهم ابن جُريج، نتايج جالب توجهى آشكار مى شود: در روايات عمرو بن دينار، نسبت «پاسخ»ها تنها نُه درصد است (و تنها به جواب سؤال هاى ابن جُريج اختصاص دارد)، در بين روايات ابن شِهاب، تقريبا چهارده درصد است (در اين مورد، تنها 5/1 درصد ناظر به سؤال هاى ابن جُريج است)، از ابن طاووس 5/5 درصد آمده، از عبدالكريم، هشت درصد (تماما به سؤال هاى ابن جُريج اختصاص دارد) و از ابوزبير، حتى يك «پاسخ» هم وجود ندارد.
بررسى اين سبك ها چه كمكى به حل مسأله اعتبار متون [روايى] مى كند؟ همين نكته ـ كه پراكندگى اين دو سبك عمده در منابع ابن جُريج، تا اين حد، متفاوت از كار در آمده است ـ ظاهرا با اين احتمال ناسازگار است كه بپندازيم كسى يا كسانى اين مطالب را به طور سازماندهى شده به عالمان نسل پيشين نسبت داده اند. اگر چنين بوده باشد، انتظار همسانى بيشترى را در شيوه جعل شان داشتيم. همين امر درباره تفاوت فراوانى انواع سؤال ها در «پاسخ»هايى كه ابن جُريج از عطاء نقل مى كند، صادق است. آيا مى توانيم انواع مختلف سؤال ها (ى مستقيم، غير مستقيم، مجهول يا آنچه از افراد شناخته شده غير از عطاء نقل شده اند) را، صرفا شگردهايى سبك شناختى بدانيم كه ابن جُريج بنا به اصل delectat variatio به كار گرفته است؟
در جايى كه سؤال را راوى يا خود شاگرد پرسيده، و بلافاصله از جانب مرجع مربوط يا شيخ جواب داده شده است، قالب سؤال و جواب ها قويا بر اعتبار [متون روايى] دلالت دارد. سؤال كننده با سؤالش (به عنوان محرك اصلى)، به گونه اى در «پاسخ» سهم دارد. راويان، بى واسطه بودن نقل را از اين روشن تر و قوى تر بيان نمى كنند. تعابيرى چون «سمعتُه يقول»، «أخْبَرَنى» يا «قال لى» هم ـ كه نقل شفاهى مستقيم را مشخص مى كنند (اما نوشتارى بودن آنها را هم نفى نمى كنند) ـ آشكارا كمتر

صفحه از 120