مُصَنَّف عبدالرزّاق صنعانى - صفحه 108

قابل اعتمادند؛ هر چند اينها متفاوت [و روشن تر] از عبارتِ «عن فلان قال» هستند كه گوينده را به طور كامل درگير نمى سازد. ۱
اگر بر اساس سؤالات مستقيم فراوان ابن جُريج از عطاء، فرض كنيم او مى خواسته وانمود كند كه نقلش از بالاترين درجه اعتبار برخوردار است، در اين صورت چگونه مى توان دو عبارت زير را توضيح داد؟ ابن جُريج گفت: «من كسى را مأمور كردم تا از عطاء درباره ... سؤال كند، چون نمى توانستم صدايش را بشنوم» يا «من كسى را با سؤالى درباره ... نزد عطاء فرستادم». ۲ چرا او بايد، علاوه بر سؤالات مستقيم بسيار، سؤالات مجهولى را هم ابداع كرده باشد؛ آن هم سؤالاتى كه به دليل مجهول بودن راوى شان، به طور كلى از اعتبار كمترى برخوردارند؟ افزون بر اين، چرا ابن جُريج علاوه بر «پاسخ»ها، اين همه «املا» از عطاء نقل كرده كه دو سوم آنها با عبارت ساده «عن عطاء قال» همراه است؟ كسانى كه تئورى فرافكنى يا جعل را بر اساس اين نوع نقل ها مطرح مى كنند، بايد اين پرسش را با دقت بيشترى بررسى كنند. به نظر من، مطالعه سبك هاى نقل دليلى است عليه نظريه [شاخت مبنى بر ]جعل صريح.
علاوه بر دو معيار شكلى بيرونى (extrinsic) اعتبار ـ كه عبارت اند از: معيارهاى مربوط به گستره و سبك ـ نشانه هاى ديگرى هم هستند كه اعتبار نقل ابن جُريج از عطاء را تقويت مى كنند. من آنها را معيارهاى شكلى درونى (intrinsic) اعتبار مى نامم؛ چون به تحقيق در اين امر مى پردازند كه ابن جُريج مطالب عطاء را چگونه عرضه مى كند. بنابراين، سؤالات كليدى اين است كه آيا مى توانيم تصويرى متمايز از ابن جُريج شناسايى كنيم كه متفاوت از تصوير ابن جُريج از عطاء باشد؛ و اين كه آيا از ابن جُريج، اظهار نظرهايى انتقادى درباره آراى استادش يا ديگر اشارات شكلى در دست است كه با فرضيه جعل و «به گردن گذشتگان انداختن» back-projectionدر توافق نباشد.
شش گونه مطلب را براى معيارهاى درونى اعتبار پيشنهاد مى كنم: آراى فقهى خود ابن جُريج، تفسيرهاى او درباره روايات منقول از عطاء، نقل هاى غير مستقيم از عطاء اظهارات ترديدآميز از ابن جُريج، وجود گوناگونى، و گزارش عيوب و كاستى هاى عطاء.
1 ـ 4. عبدالرزاق نه تنها آراى فقهى اى را از ابن جُريج گزارش مى كند كه وى به راويان متقدم نسبت مى دهد، بلكه آراى خود او را نيز نقل مى كند. اگر فرض كنيم ابن جُريج جاعلى باشد كه آراى فقهى خود را با اين قصد كه به آنها ارزش بيشترى ببخشد، بر گردن راويان قديمى تر انداخته است [:ديدگاه شاخت]، در اين صورت بايد توضيح قانع كننده اى براى اين موارد بيابيم كه اظهارات فقهى اى از خود ابن جُريج هست كه به عالمان پيش تر نسبت داده نشده اند.

1.در سياق كنونى، من اين كلمات و تعابير را به معناى عادى شان تفسير مى كنم و بر قواعدى كه در علم الحديث متأخر براى آنها وضع شده است، اعتماد نمى كنم؛ چرا كه نمى توان پذيرفت راويان و محدّثان در دوره هاى متقدم، اين قواعد را به طور نظام مند و قطعى رعايت كرده باشند.

2.المُصَنَّف، ج۶ ، ش۱۰۸۲۵؛ ج۷، ش۱۳۸۹۳.

صفحه از 120