مُصَنَّف عبدالرزّاق صنعانى - صفحه 109

2 ـ 4. آسيب پذيرى فرضيه [شاخت مبنى بر] «به گردن گذشتگان انداختنback-projection ، زمانى آشكارتر مى گردد كه به تفسيرهايى برگرديم كه ابن جُريج براى برخى نقل هاى عطاء ارائه مى دهد. آنها را مى توان به عنوان اضافاتى طبقه بندى كرد كه در توضيح و بيان تفصيلى يا مخالف (با نقل هاى عطاء)يند. آشكار است كه ابن جُريج هر دو نوع اظهارات را بعدا به متن روايات افزوده است. اين فرض چندان معقول نيست كه ابن جُريج ابتدا روايات را ابداع كند، سپس آنها را به دروغ به عطاء نسبت دهد و همزمان، يا بعدا، آنها را با تفسير و نقد بيارايد؛ اما خيلى دور از ذهن نيست كه فرض كنيم ابن جُريج، هنگامى كه به عنوان شاگردى جوان آموزه هاى استادش را مى شنيده، توانمندى و اعتماد به نفس (كافى) بر تكميل يا نقد آنها نداشته است؛ توانمندى اى كه بعدها قطعا آن را به دست آورده است.
3 ـ 4. بر اساس حجم مطالب نقل شده مى توان چنين قضاوت كرد كه عطاء مشخصا مهم ترين راوى ابن جُريج است. اگر شيخوخت عطاء، كلاً يا بعضا تخيلى باشد، انتظار نمى رود كه ابن جُريج، آرايى را بدين عنوان كه به طور غيرمستقيم، يعنى از طريق شخص ثالثى دريافت شده، گزارش كند. با اين همه، چنين رواياتى وجود دارند. ۱
4 ـ 4. گاهى ابن جُريج اشاره مى كند كه از عين لفظ گفته هاى عطاء يا مراد او نامطمئن است. ۲ اين اقرار به ترديد را بايد دليلى بر صدق او و نيز قصد او بر بازتوليد آموزه هاى استادش به نهايت دقت ممكن، تلقى كرد.
5 ـ 4. تلاش براى بازگويى دقيق و لفظ به لفظ را در مواردى مى توان ديد كه ابن جُريج نقل هاى گوناگون از عطاء درباره يك حديث را ثبت مى كند كه در زمان هاى مختلف از او شنيده، يا هم از او و هم از مخبر ديگرى شنيده است. اختلاف در نقل ممكن است جزيى باشد، اما مى تواند با تغيير جدى در معنا همراه باشد. ۳ مواردى را كه در آنها ابن جُريج نقل هاى متفاوت در يك موضوع را از خود عطاء حفظ مى كند، بسيار دشوار مى توان با اين فرض كه او اصل اين روايت را به دروغ به عطاء نسبت داده باشد، هماهنگ ساخت. اگر چنين بوده باشد، ابن جُريج متوجه تعارض هايى مى شد كه در خود ساخته هاى او وجود داشته است. علاوه بر اين، او بر تعدادى از آراى فقهى عطاء اين نكته را مى افزايد كه برخى «صحابه پيامبر صلى الله عليه و آله » يا خلفا نيز اين رأى را داشته اند. معمولاً او آشكارا اين موارد را به عنوان نكته سنجى هايى از سوى خودش اظهار مى دارد؛ بدون اين كه آن را از قول مخبرى بيان كند؛ در حالى كه يك دروغ پرداز دشوار مى تواند در مقابل اين وسوسه مقاومت كند كه عطاء را مرجع اين قول معرفى كند.

1.همان، ج۶ ، ش۱۱۰۸۰، ۱۱۳۴۸ و ۱۱۴۶۰؛ ج۷، ش۱۲۵۵۳، ۱۲۵۷۱، ۱۳۱۲۱ و ۱۴۰۰۱.

2.همان، ج۷، ش۱۳۱۳۸ و ۱۲۸۳۵.

3.همان، ج۶ ، ش۱۰۵۳۲؛ ج۷، ش۱۳۶۵۰ ـ ۱۳۶۵۱، ۱۳۱۰۷، ۱۳۱۰۸، ۱۳۱۱۰، ۱۳۲۱۷ و ۱۳۲۲۰؛ ج۶ ، ش۱۰۹۶۲ (۱۰۹۱۹/۱۰۹۵۱)، ۱۰۹۶۹.

صفحه از 120