مُصَنَّف عبدالرزّاق صنعانى - صفحه 121

كه آورديم، استثنا و منفرد نيست. ۱
ديديم كه عطاء بسيار به ندرت پيامبر صلى الله عليه و آله را به عنوان مرجع نقل روايت ذكر مى كند و ]حتى [در جايى كه از روايات نبوى نيك آگاه است، بى آن كه به آنها اشاره كند، رأى خود را درباره مسايل فقهى بيان مى كند. اين نكته در واقع دليلى است عليه اين فرض كه عطاء خودش روايات نبوى را ابداع مى كرده است. آنچه او نقل، يا بدان اشاره مى كند، بايد پيش از آن در زمان خود او متداول بوده باشد؛ يعنى مى توان زمان آنها را قرن نخست هجرى دانست.
به دلايلى كه پيش تر آورديم، ۲ و نيز به دليل فقدان كلّى اَسانيد، اين احتمال را هم بايد منتفى دانست كه ابن جُريج به دروغ آنها را به عطاء نسبت داده باشد. احاديث او به نقل از پيامبر صلى الله عليه و آله ـ برخلاف كلى گويى هاى شاخت ـ قديمى تر از روايات او از صحابه نيستند، با دقت بيشترى نقل نشده اند، و روشن است كه قوّت استناد بيشترى نسبت به روايات صحابه ندارند. به لحاظ تعداد، ارجاعات عطاء به پيامبر صلى الله عليه و آله تحت الشعاع ارجاعات او به استادش ابن عباس قرار دارد، اما از پيامبر صلى الله عليه و آله بيش از تمام صحابه، همچون عمر، عايشة و على عليه السلام ياد شده است.
تمام اين موارد نقش فرعى احاديث نبوى ـ و بلكه عموم روايات ـ را در تحصيلات و آموزه هاى فقهى عطاء نشان مى دهد. چنين وضعيتى امرى معمول براى فقه اسلامى در قرن نخست هجرى بوده است. با اين همه، بايد به تأكيد گفت كه رواياتى منقول از صحابه و پيامبر صلى الله عليه و آله در قرن اول هجرى وجود داشته است، و فقهاى اواخر قرن نخست و اوايل قرن دوم هجرى گاه آنها را مأخذ يا دليلى براى تأييد مشربشان قرار مى داده اند. پس بايد نتيجه گرفت كه ربع آخر قرن اول هجرى، آغاز تحولى بوده كه موجب پيشرفت هايى توفنده طى قرن دوم شده و نقطه اوج آن آراى شافعى در حدود يك سده بعد بود كه احاديث نبوى را در فقه اسلامى وارد ساخت.
اين نتيجه گيرى كه احاديث نبوى در آموزه هاى فقهى عطاء، در حاشيه قرار دارند، بدين معنا نيست كه آنها براى ما بى ارزش اند: برعكس اين روايات ارزشى استثنايى دارند. از آنجا كه ميان عطاء و پيامبر صلى الله عليه و آله تنها يك نسل فاصله است، اين روايات به زمان و مردمى كه درباره آنها گزارش مى دهند، بسيار نزديك اند و اعتبار آنها را نمى توان ـ همانند شاخت ـ پيشاپيش ردّ كرد. نقل هاى اِسناددارِ عطاء از پيامبر صلى الله عليه و آله از اين جهت، بسيار ارزشمندند، اما از نقل هاى بدون اِسناد او هم مى توان در كار تاريخ گذارى روايات به صورتى كارآمد استفاده كرد؛ به شرط آن كه گونه هاى ديگر نقل آنها را از مآخذ ديگر شناخته باشيم.

1.ر. ك: كتاب آتى من [با عنوان مبادى فقه اسلامى. اين كتاب اكنون با مشخصات زير به چاپ رسيده است: Motzki, Harald. Die Anfnge islamischer Jurisprudenz. Ihre Entwicklung in Mekka bis zur Mitte des ۲./۸. Jahrhunderts. Abhandelungen für die Kunde des Morgenlands, vol. ۵۰, ۲ (Stuttgart, ۱۹۹۰).]

2.ر. ك: همين مقاله، پيش تر، بخش هاى سوم و چهارم.

صفحه از 120