مُصَنَّف عبدالرزّاق صنعانى - صفحه 98

است. اسحاق در زمان فوت عبدالرزاق، شش يا هفت ساله بوده است. ۱ با اين همه، به نظر نمى رسد كه تفاوت سنى زياد عبدالرزاق و اسحاق دَبَرى، اعتبار روايت او را، دست كم در نظر يك تاريخ شناس، خدشه دار سازد. هيچ احتمالى مطرح نيست كه اسحاق اين مجموعه را به طور كامل يا حتى بعضا جعل كرده و به عبدالرزاق نسبت داده باشد. جز برخى نكته هاى معدود از راويان، بايد عبدالرزاق صنعانى را مؤلّف واقعى المُصَنَّف دانست.
حتى با تورقى گذارا در اين اثر درمى يابيم كه بيشتر كتاب ها (و فصول) آن حاوى مطالبى است كه ادعا شده عمدتا از طريق سه نفر رسيده است: مَعمَر، ابن جُريج و ثورى، تنها موارد استثنا عبارت اند از: دو كتاب المغازى و الجامع كه مطالب آن به صورت گسترده از مَعمَر فراهم آمده، و كتاب البيوع كه روايت هاى منقول از ابن جُريج به ندرت در آن يافت مى شود. بر پايه يك نمونه گيرى معتبر آمارى، از 3810 تك روايت ـ كه 21 درصد بخش هاى مرتبط از تمام اثر را دربر مى گيرد ۲ ـ منابع احتمالى رواياتى را كه عبدالرزاق گزارش مى كند، دقيق تر مى توان تعيين كرد: 32 درصد مطالب از جانب مَعمَر است، 29 درصد از ابن جُريج و 22 درصد از ثورى. پس از اين سه تن، منقولات ابن عُيَنية با چهار درصد قرار دارد. سيزده درصد مطالب باقى مانده به نود نفر ديگر باز مى گردد كه از هر كدام، فقط يك درصد يا كمتر است. فقيهان مشهور قرن دوم، مانند ابوحنيفه (7% درصد) و مالك (6% درصد) در شمار ايشان قرار دارند.
چنان چه مشخصاتى كه عبدالرزاق درباره سرچشمه هاى رواياتش ارائه مى دهد، درست باشد، در آن صورت بايد نتيجه گرفت اين اثر از سه منبع بزرگ فراهم آمده است كه هر كدام به نوبه خود متشكل از هزاران حديث بوده اند. حجم گسترده اين منابع مفروض، اين احتمالات را پيش روى ما قرار مى دهند كه يا به آثار مستقلى حداقل در بخش هايى از آن، مواجه باشيم، يا با مضمون تعاليم سه شخصيت فوق الذكر كه با در نظر گرفتن سنّ شان، مى توانند اساتيد عبدالرزاق باشند، يا هر دو. از سوى ديگر، نمى توانيم پيشاپيش اين احتمال را هم ناديده بگيريم كه چه بسا عبدالرزاق به طور كلى اطلاعات مربوط به سرچشمه هاى رواياتش را برساخته و به دروغ، آنها را به اين افراد نسبت داده است. با بهره گيرى از اطلاعات شخصيت شناسى و كتاب شناسى درباره افراد مورد بحث، شايد بتوان مشخص كرد كه كدام يك از اين نظريه ها محتمل تر است. اما از آن جا كه اعتبار اين گونه گزارش ها [در كتب تراجم و رجال] از اظهارات مؤلف ما بيشتر نيست، بايد راه حل ديگرى از خود آثار عبدالرزاق جست. سرنخ آن را مى توان در تحليلى عميق تر، از چهار دسته يا مجموعه هاى بزرگ تر روايات يافت.

1.ميزان الاعتدال فى نقد الرجال، ج۱، ص۵۸ ؛ لسان الميزان، ج۱، ص۳۴۹ به بعد؛ الوافى بالوفيات، ج۶ ، ص۳۴۹ به بعد. Al-Safad, Al-Waf i bi-l-wafayat: Das biographische Lexikon des Salahaddin b. Aibak (Wiesbaden, ۱۹۷۲), vol. ۶, pp. ۳۹۴ ff.

2.در اين بررسى، سه كتاب «خلاف قاعده» كنار گذاشته ايم.

صفحه از 120