نقد و بررسى ضرب قرآن - صفحه 9

فيض كاشانى نيز مى نويسد:
لعل المراد الضرب بعضه ببعضه تأويل بعض متشابهاته، اى بعض بمقتضى الهدى من دون سماع من اهله او نور و هدى من اللّه . ۱
3. ديدگاه سوم در تفسير اين آيات آن است كه ضرب القرآن غير از تفسير القرآن است. زدن، حكايت از نوعى جدال، مراء و مخاصمه مى كند؛ يعنى قرآنى كه هدف نزولش هدايت، تربيت و نرم كردن دل ها و توجه دادن به معارف الهى است، براى بحث و جدال و مخاصمه به كار گرفته مى شود و هدف ضرب، نشان دادن تناقض، مخالفت آيه اى با آيه اى ديگر و از اين قبيل معانى باشد. آية اللّه جوادى، در اين باره در پاسخ به شبهه كسانى كه معناى اول را دنبال كرده اند، چنين نوشته اند:
تفسير قرآن به قرآن غير از ضرب قرآن به قرآن است كه در رويات مذمت شده است ... ضرب قرآن به قرآن معناى مقابل قرآن به قرآن را دارد و معنايش اين است كه هماهنگى آيات را بر هم مى زنند و ارتباط ميان ناسخ و منسوخ و پيوند تخصيصى و پيوند تخصيص عام و خاص و رابطه تقييدى مطلق و مقيد و پيوستگى صدر و ذيل آيات را ناديده بگيرند و هر آيه اى را بدون مناسبت با آيات ديگرى مرتبط سازند و به اين طريق، معناى آيات از مسير اصلى خود خارج مى شود و با پذيرش اين منهاج ضلالت و غىّ ء هركس به رأى و نظر خود آيات را معنا مى كند و اين درست برخلاف تفسير قرآن به قرآن است كه قايل به پيوند ذاتى آيات با يكديگر مى باشد و معتقد است كه آيات كريمه قرآن را با پيوند منطقى و اصولى آن بايد فهميد. ۲

جمع بندى و نظريه

بى گمان، ضرب قرآن به قرآن به معناى تفسير قرآن به قرآن نيست كه براى كشف كلام و پرده بردارى از مراد صاحب سخن به كلام ديگر او مراجعه مى شود و معناى آيه با آيه اى ديگر پاسخ داده مى شود. تفسير قرآن به قرآن روشى عقلايى است كه همه مفسران اديان براى فهم كلام از آن استفاده مى كرده اند. اگوستين قديس (م430م) درباره كشف و رمزگشايى كتاب مقدس مى گويد: «راه درست رمزگشايى كتاب مقدس را بايد با استفاده از خود آن كتاب دانست» و لذا او معتقد بود كه بايد پاره اى از متن را از پاره اى ديگر كشف كرد. ۳
اسپينوزا هم معتقد بود كه براى تأويل هر متنى بايد صرفا به خود آن متن رجوع كرد و از هر نوع پيش داورى دورى گزيد. ۴ در اسلام، امام على عليه السلام بيشترين تأكيد را براى روش داشته و افزون بر آن كه خود در تفسير براى استناد به معنايى از آيات ديگر در فهم آن استفاده برده ـ چنان كه همين

1.الاصول الاصلية، ص۲۲.

2.تفسير موضوعى قرآن كريم، قرآن در قرآن، ص۳۹۶.

3.ساختار و تأويل متن، ج۲، ص۵۰۲ .

4.همان، ص۵۰۹ به نقل از رساله خداشناسى سياسى، باب۷.

صفحه از 11