حديث فضايل و اخلاق فلسفى - صفحه 16

حماسه هاى هومرى نتيجه مى گيرد كه آرته:
هيچ گاه به معنى سجاياى اخلاقى يا روحى فهميده نمى شود، بيانگر نيرو و مهارت و چابكى مرد جنگى و على الخصوص شجاعت و پهلوانى است. ۱ هومر، در ايلياد، اين آرمان را از زبان گلوكوس، بيان مى كند. پدرش او را به جنگ تروا فرستاد و به او مؤكدا سفارش كرد كه همواره در هر كار برترين باشد و در ارج و ارز، از ديگران دربگذرد. ۲ سخن كوتاه، آرته در اين فرهنگ به معناى سلحشورى، گُندآورى در جنگ و زبان آورى و توانايى در مجامع عمومى بوده است.
آرته، خود ريشه در واژه آنِر (aner) به معناى مرد در برابر زن دارد. ۳ امروزه در غالب زبان هاى اروپايى، كلمه آرته به ويرچو (Virtue) ترجمه شده و معادل آن به شمار مى رود. اين كلمه لاتين نيز با كلمه وير (vir) به معناى مرد، در برابر زن، نزديك است. ۴ از اين منظر، هركول مظهر آرته است و آرته هاى هركولى در درجه اول عبارت اند از مردانگى، شجاعت و قدرت. ۵
هركول (Hercules)قهرمان اساطيرى يونان و روم، فرزند زئوس بود كه به دليل نيرومندى خارق العاده خود و انجام دادن دوازده كارستان شگفت، از جمله كشتن شيرى با دستان خالى، به مقام خدايان ارتقا يافت. ۶ بدين ترتيب، معناى محورى آرته، در فرهنگ يونانى قابليت و خاصه يك شى ء و درباره انسان توانايى جسمانى و قدرت بدنى بوده است. برخى از مترجمان در مقابل آرته، واژه «فضيلت» را پيشنهاد كرده اند. ليكن اين تعبير به دليل داشتن بار اخلاقى خاص از بازتاباندن آن معناى اصلى ناتوان است، كريسپ به دشوارى ترجمه آرته به انگليسى اشاره مى كند، ۷ كُهْن از خطر برابر انگاشتن آرته يونانى با ويرچوى انگليسى برحذر مى دارد ۸ و مرحوم لطفى نيز در ترجمه دوره آثار افلاطون، با تأكيد بر معناى اصلى آرته، از به كار بردن فضيلت خوددارى كرده و به جاى آن تعبير «قابليت» را برگزيده است. ۹ فولادوند نيز براى اين واژه، معادل هايى چون شرف، هنر و برترى را پيشنهاد مى كند. ۱۰ به همين سبب فعلاً از همان تعبير آرته در اينجا استفاده مى شود و اگر هم در

1.همان.

2.ايلياد، سرود ششم، ص۱۳۶.

3.Aristotle: Ethics and Politics: Ethics, Roger Crisp, in Routledge History ofPhilosophy, London and New York, ۱۹۹۷, V. ۲, p. ۱۱۰.

4.Dictionary of the History of Ideas, edited by Philip P. Wiener, New York,Charles Scribners Sons, ۱۹۷۳, V.۴. p ۴۷۷.

5.Ibid.

6.The Shorter Oxford English Dictionary on historical principles, edited by C.T. Onions, Oxford, Clarendon Press, ۱۹۸۸, V. ۱, p. ۹۵۴.

7.Aristotle: Ethics and Politics, Roger Crisp, in Routledge History of Philosophy: From Aristotle toAugustine, London and New York, Routledge, ۱۹۹۹, V. ۲, p. ۱۱۰.

8.مفاهيم اخلاقى ـ دينى در قرآن مجيد، ص۱۰.

9.آپولوژى، ج۱، ص۴۴، پانوشت شماره ۱۰.

10.ارسطو، ص۸۶ ، پانوشت.

صفحه از 33