حديث فضايل و اخلاق فلسفى - صفحه 17

جايى به معناى فضيلت گرفته شود، بايد با در نظر داشتن آن لايه معنايى اصلى باشد.

2. آرته انسانى چيست؟

سقراط ـ كه به نوشته سيسرون براى اولين بار فلسفه را از آسمان به زمين آورد و به كوى و برزن برد ـ ۱ بحث محورى خود را اخلاق، خوب، بد و سعادت انسانى قرار داد. ۲ چند مسأله از بديهيات تفكر آتنى به شمار مى رفت، نخست آن كه انسان موجودى اجتماعى است و كمال او در گرو زندگى جمعى است. به گفته ارسطو موجودى كه خود را بى نياز از زندگى اجتماعى مى داند يا بايد دد باشد يا خدا. ۳ ديگر آن كه هر كس در پى سعادت خويش است و سوم آن كه سياست متولى تأمين اين كمال است. از اين ديد، سياست ادامه منطقى اخلاق است و هيچ تعارضى اين دو حوزه با يكديگر ندارند. ۴ زيستن در شهر مستلزم داشتن ويژگى هايى بود، شهروند بايد مطيع قانون باشد؛ آماده دفاع از شهر در برابر تهاجم بيگانگان گردد؛ حامى عدالت باشد و مانند آن. داشتن اين ويژگى ها، يعنى داشتن قابليت هاى خاص يا آرته هايى. ۵
در اين كه انسان اجتماعى براى به زيستى نيازمند آرته هايى است، شكى نبود سخن بر سر چيستى و تعداد آنها بود. هنگامى كه سقراط از پروتاگوراس، سوفيست نامور يونانى، مى پرسد كه چرا در هر كارى نظر متخصصان پرسيده مى شود، ليكن چون به سياست و مسائل عمومى مى رسيم همه كس خود را صاحب نظر مى داند و كسى نيز بر اين نگرش خرده نمى گيرد، پاسخ مى دهد به دليل آن است كه دو آرته شرم و عدالت در ميان انسان ها به يكسان تقسيم شده است. ۶
يك از پرسش هاى اصلى سقراط آن بود كه آرته انسانى چيست؟ چه چيزى انسان را از ديگر حيوانات متمايز مى سازد و با بودن آنها مى زيبد كه انسانْ انسان ناميده شود و خود را برتر از ديگر حيوانات به شمار آورد؟ در واقع، او چند سؤال به هم پيوسته را پيش كشيد: نخست آن كه كدام قابليت انسانى، آرته او به شمار مى رود؟ دوم آن كه شناخت اين قابليت ها چه نقشى در كسب آنها دارد؟ سوم آن كه آيا قابليت ها يا آرته هاى انسانى متعدند يا تنها يك آرته انسانى وجود دارد؟ سرانجام آن كه چگونه داشتن آرته انسانى به سعادت و به كامى او مى انجامد؟ ۷

1.Routledge History of Philosophy: From the Beginning to Plato, edited by C. C. W. Taylor, Londonand New York, Routledge, ۱۹۹۷, v.۱, p. ۳۲۳.

2.براى آشنايى با آموزه هاى اصلى سقراط، ر. ك: «پيشه سقراطى»، آينه پژوهش، ش۱۰۰، مهر و آبان ۱۳۸۵.

3.سياست، ص۶ .

4.براى آشنايى بيشتر با اين بحث، نك: «نسبت اخلاق و سياست؛ بررسى چهار نظريه»، فصلنامه علوم سياسى، ش۲۶، تابستان ۱۳۸۳، ص۱۴۱ ـ ۱۶۲.

5.همان.

6.دوره آثار افلاطون، ج۱، ص۸۴ .

7.Virtue Ethics, Alasdair MacIntyre, in Encyclopedia of Ethics, Lawrence C. Becker and CharlotteB. Becker, Second edition, New York and London, Routledge, ۲۰۰۱, p. ۱۷۶۳.

صفحه از 33