حديث فضايل و اخلاق فلسفى - صفحه 22

معرفى مى گردد، تا جايى كه در رساله آلكبيادس اول سخن از آن مى رود كه حتى شاهزادگان ايرانى داراى معلمانى هستند كه آرته ها را به آنان آموزش مى دهند. ۱
گفتنى است كه مفهوم خويشتن دارى در نظر سقراط، يكسان نيست. غالبا خويشتن دارى به معناى تسلط به قوه شهويه به كار مى رود و مقصود از آن اين است كه كسى در كاربست اين قوه افراط و تفريط نكند و اين برداشتى است كه غالب عالمان اخلاق مسلمان از آن دارند و برخى به آن تصريح مى كنند كه خويشتن دارى يا عفت همان ضبط نفس است، ۲ ليكن در برخى جاها، خويشتن دارى معنايى كاملاً اجتماعى و طبقاتى دارد و به معناى آن است كه هر كسى تنها كار خود را بكند. مسأله محورى رساله خارميدس، تحليل ماهيت خويشتن دارى است. ۳
يِگر بر آن است كه در خارميدس براى نخستين بار اين معنا پديدار مى شود و گوياى تقسيم وظايف طبقات جامعه است. ۴ در اين معنا، ديگر خويشتن دارى به معناى عفت نيست، بلكه بيشتر به اين معنا به كار مى رود كه هر كس بايد جايگاه اجتماعى خود را شناخته از آن تجاوز نكند و كار ويژه خود را انجام دهد. اين نگرش است كه زيرساخت تقسيم طبقات اجتماعى در يونان را توجيه مى كند.
در جايى ديگر خويشتن دارى معنايى عام يافته و حتى شامل عدالت و شجاعت مى شود. ۵ گاه نيز عدالت و خويشتن دارى يكى گرفته مى شوند. ۶
صريح تر از اين اشارات، اين تصريح سقراط است كه خويشتن دارى را اطاعت از مقامات مافوق قلمداد مى كند:
اعتدال، عبارت است از فرمانبردارى از زمامداران و خوددارى در مسأله اكل و شرب و هواهاى نفسانى. ۷
همچنين به روايت كسنوفون:
سقراط ميان دانايى و خويشتن دارى فرق نمى نهاد. ۸
در كتاب قوانين، نيز عوامل متعددى موجد بى باكى و تهور معرفى مى شوند؛ مانند خشم، شهوت، نادانى، طمع، توانگرى، زيبايى و نيرومندى و افلاطون براى مبارزه با اين عوامل و تمرين ضبط نفس يا خويشتن دارى و شرم در برابر دوستان، هيچ لذتى بهتر از بزم مى گسارى و رعايت

1.دوره آثار افلاطون، ج۲، ص۶۵۸ . گفتنى است كه درباره صحت انتساب اين رساله به افلاطون مورد ترديد، با اين حال در اصل بحث ما نقشى ندارد. مسأله رواج و شناختگى اين نگرش در يونان باستان است، نه احراز انتساب.

2.افلاطون، ص۲۱۴.

3.دوره آثار افلاطون، ج۱، ص۲۰۸.

4.پايديا، ج۲، ص۷۱۲.

5.دوره آثار افلاطون، ص۳۴۵.

6.همان.

7.جمهور، ص۱۵۳.

8.خاطرات سقراطى، ص۱۳۴.

صفحه از 33