مقدمه ‏اى بر صحيفه سجاديه - صفحه 74

اما متون اوليه اسلامى راز «اتحاد با خداوند» يا «وحدت متعالى» را عمدتا مسكوت گذاشته اند. زيرا اين مطلب بسيار ظريف تر از آن است كه بتواند در عبارات بسيط و ساده اى كه مشخصه اين متون است، بيان شود. ۱ به هر حال، وحدت با خداوند براى چشم انداز ترسيم شده از دعا امرى بيگانه است. دعا همواره دوگانگى ميان عبد و مولى را در نظر دارد و اين دوگانگى در تمامى شرايط و براى تمامى انسان ها حتى در جهان آخرت معتبر تلقى مى شود. ۲

درخواست بخشايش

آن گونه كه مشهور است، شيعيان معتقدند ائمه بى گناه و معصوم اند (معصوم از مصدر عصمت مشتق شده كه به معناى محفوظ داشته شدن از گناهان به واسطه خداوند است). خواننده صحيفه اغلب با اين مسأله روبه رو مى شود كه زين العابدين با استفاده از الفاظ متعارف (اثم، ذنب، معصيت و مانند آن) از خداوند درخواست مى كند كه گناهان او را ببخشايد. ۳ تعجب در اينجا و يا نسبت دادن خطا به شيعيان در مورد عصمت امامان، ناشى از ناديده گرفتن نكته اى است كه در مورد شهادت به عنوان ريشه معنويت اسلامى بيان كرديم. من قصد آن را ندارم كه از عقيده عصمت در اينجا دفاع كنم، ولى حداقل مى خواهم اين نكته را متذكر شوم كه كسى نمى تواند با استناد به ادعيه آن را منكر شود.
بر اساس احاديث متعدد پيامبر اسلام عادت داشت كه هفتاد يا صد مرتبه در روز با تكرار عبارت «استغفراللّه » از خداوند طلب مغفرت كند. اين عبارت عموما توسط مسلمانان پايبند به مناسك [و مستحبات]، تكرار مى شود. مسلمانان معتقدند كه تمامى پيامبران معصوم اند و محمد، پيامبر اسلام ارجمندترين آنهاست. با اين حال تاكنون هيچ كس هيچ تناقضى ميان استغفار و عصمت او نيافته است. يك راه آسان ولى سطحى براى توضيح اين مطلب اين است كه پيامبر را الگويى براى تمامى جامعه بدانيم، بنابراين او بايد به گونه اى دعا مى كرد كه گويى گناهكار است، زيرا تمام كسانى كه از سنت او پيروى و ادعيه اى را كه تعليم داده بود، قرائت مى كردند، گناهكار بودند. اما گفتن اين نكته بدان معناست كه او به اصطلاح رياكار بود و بينش صحيح نسبت به معناى «شهادت» را از دست داده بود.
اين سخن عيسى كه: «چرا مرا نيكو گفتى و حال آن كه كسى نيكو نيست جز خدا فقط.» (مرقس،1810) هيچ گاه موجب نشد كه مسيحيان در الوهيت او شك كنند. در اينجا شكلى مختصر

1.يكى از دلايلى كه در اسلام از بيان صريح اين ديدگاه اجتناب شده خطر شرك است، كه در الوهيت مسيح در مسيحيت و نيز در برخى جنبش هاى فرقه اى اسلامى مانند غلات شيعى ديده مى شود.

2.همان طور كه معمولاً ابن عربى به ما يادآورى مى كند: «تغيير حقايق غيرممكن است، بنابراين، عبد هميشه عبد است و مولا هميشه مولا. خدا، خدا مى ماند و مخلوق مخلوق. (الفتوحات المكية، ج۲، ص۳۷۱ ـ ۳۷۵) هيچ كس تاكنون اين نظر را مطرح نكرده كه پيامبر اسلام از آن جايى كه به بالاترين كمالات ممكن براى انسان رسيده بود، ديگر بنده خدا نبود. تا زمانى كه او محمد است همچنان بنده خداست، حتى اگر در همان حال وحدتى متعالى با خداوند را تجربه كند.

3.براى بررسى فهرستى از اين كلمات، ر. ك: Padwick, Muslim Devotins, pp. ۹۷ -۱۸۹.

صفحه از 87