مقدمه ‏اى بر صحيفه سجاديه - صفحه 79

فقها چهره اى جدى و سرسخت از اسلام ارائه مى دهند.
خداى فقها در بسيارى از اوصاف با خداى متكلمان مشترك است. متكلمان در عين اين كه از مرجعيت شريعت حمايت مى كنند از ابزار تفكر عقلانى نيز بهره مى گيرند. به علاوه كلام در اسلام هيچ گاه نقش مهمى را كه الهيات در مسيحيت از آن برخوردار است، نداشته است. دليل اين امر را مى توان در اين واقعيت كه دغدغه هاى كلامى تحت الشعاع پايبندى جدى مسلمانان به فقه قرار مى گرفت، يافت. كلام مى كوشد تا از شريعت و اصول عقايد در مقابل انتقادات عقلانى دفاع كند. لذا شيوه كار متكلمان شيوه اى مبتنى بر به كارگيرى عقل يا نظر عقلى بود در نتيجه آنان موضوعات خاصى را مورد توجه قرار دادند كه جامعه اسلامى عموما به آن علاقه اى نداشت. براى اكثر مردم، مهم تنها آن است خداوند از طريق قرآن با آنان سخن مى گويد و اين كه قرآن حادث است يا قديم براى آنان اهميتى ندارد. هرچند كلام كاركردى ضرورى در جهان اسلام دارد، ولى اكثر مؤمنان هيچ شناختى از انتقادات عقلانى كه كلام با آن مقابله مى كرد نداشتند، لذا كلام براى آنان هيچ استفاده اى نداشت و با زندگى دينى اكثر مردم بى ارتباط بود. ۱
از آن جايى كه متكلمان در تلاش هايشان از عقل بهره مى جستند، با اشتياق زيادى تعالى خداوند را تأييد مى كردند. عقل نمى تواند معناى ظاهرى بسيارى از جزئيات قرآن و حديث مانند صورت، چشم، دست، پا، نشستن، خنده، لبخند، ترديد، اشتياق، شادى براى توبه انسان، شگفتى به دليل عدم اميال مادى در يك جوان با تقوا، و مانند آن را كه به خدا نسبت داده شده است، بپذيرد. بنابراين متكلمان خود را موظف مى ديدند كه اين موارد را بر اساس صفات انتزاعى توضيح دهند. لذا به عنوان مثال، دست خدا را با رجوع به يك صفت نامتشخص مانند قدرت تفسير مى كردند. ما در اينجا نمى خواهيم كه اعتبار اين تفاسير را زير سؤال ببريم. تنها مى خواهيم نشان دهيم كه تصاوير و كلمات نسبتا مادى در قرآن و حديث راه را براى خيال پردازى باز مى كنند. انسان ها از طريق آنها توانايى تفكر در مورد خداوند به شكلى متشخص و برقراركردن رابطه اى نزديك و درونى با پروردگارشان را كسب مى كنند. يك خداى غير قابل تصور ـ يا خدايى كه تنها از طريق بيانات اعتقادى انتزاعى قابل شناخت است ـ براى اكثريت مردم به هيچ كارى نمى آيد.
خيال پردازى از طريق امور مادى و مجسم تقويت مى شود نه امور انتزاعى. هنگامى كه خداوند با زبانى مرتبط با خيال پردازى، سخن مى گويد، او از اين طريق و با اجتناب از استدلال و روى آوردن به چيزى كه در قلب تمامى انسان ها وجود دارد، همه مؤمنان را مورد خطاب قرار مى دهد. ولى هنگامى كه متكلمان روش شناسى عقلانى نظام مند را به كار مى برند، آنان تنها با روشنفكرانى مانند خودشان ارتباط برقرار مى كنند. در نتيجه، مؤمنان كام يابى معنوى را نه در توضيحات خشك و انتزاعى متكلمان كه خدايى در دوردست ها را مى نماياند، بلكه در تصاوير صميمى و ملموس قرآن، حديث،

1.پادويك گاهى در كتاب Muslim Devotins به اين نكته اشاره مى كند. براى مثال، ر. ك: p.۱۷۸

صفحه از 87